پ
پ

تقدیم به علمدارکربلا تنها دلیل اجتماع عزاداران حسینیه اعظم زنجان:

روز هشتم،ساعت دو..ساعت خون و قیام
ساعت(لبیک یاغیرت)خروشی ناتمام

مردمانی ساده وآکنده ازبوی خدا
ساعت گریه به حال و روز عشقی تشنه کام

می وزد آن روز عطری ازمسیرکربلا
موج بیداری امت،وقت بیعت باامام

آسمانی ها نه تنها،انبیا و اولیا
دستها بر روی سینه..حضرت سقاسلام

روضه ی لبهای تشنه..مشک خالی ورباب
هق هق یک پیرمردی درمیان ازدحام

واژه هایم یک به یک مشتاق شوری دیگرند
نام سرهای به روی نیزه ها را می برند!

دستهای مهربانی که به سینه می زنند
بی گمان با نیت فتح مدینه می زنند

نغمه هایی که زلال نور جاری می کنند
چارده قرن است برتوسوگواری می کنند

چشم ها ازاشک پر..آیینه ها حیران شدند
سنگ ها ازشدت غم های توباران شدند

دختری یک گوشواره باخودش آورده آست..!
مادری هم معجر از روی سرش وا کرده است..!

طفلکی نذری گرفته،کودکی طبلی به دست
کودکی سربندبسته،آسمان درحیرت است

درخیابان های شهر ما به پاشد عالمی
(یل یاتارطوفان یاتاریاتمازحسینون پرچمی)*

*وام ازاستادکلامی

____________________________
وحید اله ورن

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.