پ
پ

بنام خالق هستی بخش

یكى از جماعت هاى الگو در قرآن، كه با افتخار و عزت از آنها یاد شده است، كشتگان اخدود مى باشند. قرآن در سوره بروج از آنها و سرنوشت عبرت آموز، ومقاومت جانانه شان در راه عقیده توحیدى سخن گفته است؛
قُتِلَ أَصْحابُ الأُخْدُودِ * النّارِ ذاتِ الوَقُود * إِذ هُمْ عَلَیْها قُعُودٌ * وَهُمْ عَلى ما یَفْعَلُونَ بِالمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ؛(1)
كشته شدند یاران گودال (خندق)؛ همان آتش مایه دار و انبوه. آن گاه كه آنان بالاى آن خندق به تماشا نشسته بودند. و خود بر آنچه بر سر مؤمنان مى آوردند، گواه بودند.
در تفسير قمى در ذيل جمله (قتل اصحاب الاخدود) آمده كه : علت نزول اين آيه چنين بود، كه (ذونواس )، مردم حبشه را براى جنگ با يمن به هيجان آورد، و او آخرين پادشاه از دودمان (حمير) و از يهوديان بود،
و به همين جهت همه مردم ، دين او را گرفتند و يهودى شدند، او خود را يوسف نام نهاده بود و سالها سلطنت كرده بود تا در آخر شنيد كه در نجران بقايايى از مسيحيان باقى مانده اند كه بر دين عيسى و حكم انجيلند، و بزرگ دينشان عبد اللّه بن بريامن است ، اطرافيانش او را تحريك كردند كه به سوى قوم نجران لشكر بكشد و آنان را به قبول دين يهود وادار سازد، ذونواس با لشكرش ‍ حركت كرده به نجران آمد و همه مسيحى مذهبان را جمع كرده پيشنهاد كرد تا به دين يهود درآيند، مردم نپذيرفتند، با آنان مجادله كرد و باز پيشنهاد خود را تكرار و مردم را به قبول آن تحريك نمود، و تا جايى كه توانست بر اين كار حرص ورزيد، اما نپذيرفتند، حاضر شدند كشته بشوند ولى به دين يهود در نيايند، پس ذونواس براى از بين بردنشان گودالى پر از هيزم درست كرد، و آتشى عظيم بر افروخت ، بعضى را زنده در آتش انداخت و بعضى را با شمشير كشت و مثله كرد، يعنى بينى و انگشت و عورتشان و… را بريد تا جايى كه عدد كشتگان و سوختگان به بيست هزار نفر رسيد، يك نفر از آنان به نام (دوش ذو ثعلبان ) بر اسب تيزتكى سوار شد و گريخت ، هر چه دنبالش رفتند نتوانستند او را بيابند، چون او راه رمل را پيش گرفت كه افراد نا آشنا در آنجا گم مى شوند، ذونواس با لشكر خود برگشت و همچنان به كشتن آن مردم پرداخت و آيه شريفه (قتل اصحاب الاخدود… العزيز الحميد) مربوط به اين جريان است .
و در مجمع البيان است كه سعيد بن جبير گفته : وقتى اهالى اسفندهان شكست خوردند، عمر بن خطاب گفت : اينان نه يهودند و نه نصرانى ، و هيچ كتابى ندارند، بلكه مجوسيند. على بن ابى طالب فرمود: بلى ، اهل كتابند، چون كتابى داشته اند كه از بين رفته .
و جريانش بدين قرار بوده كه يكى از پادشاهان ايشان در حال مستى با دختر خود زنا كرد، – و يا فرمود: با خواهر خود – همينكه از مستى به خود آمد و فهميد كه چه كرده ، در فكر چاره بر آمد، دخترش (و يا خواهرش ) گفت : اهل مملكت را جمع كن و به ايشان بگو كه من معتقدم ازدواج با دختران جائز است ، و دستور بده كه ايشان نيز با دختران خود ازدواج كنند، و اين كار را حلال بدانند، شاه مردم را گرد آورد، ولى مردم حاضر نشدند او را در اين عمل پيروى كنند، ناگزير براى آتش زدن آنان زمين را كند و گودالى – اخدودى – درست كرده ، آن را پر از آتش ساخت ، و به يك يك آنان پيشنهاد كرد سنت او را بپذيرند، هر كس امتناع ورزيد در آن اخدود افكند، و هر كس پذيرفت رهايش كرد.
مؤ لف : اين معنا در الدر المنثور هم از عبد بن حميد از آن جناب روايت شده .
و از تفسير عياشى نقل مى كنند كه به سند خود از جابر از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: على (عليه السلام ) شخصى را نزد اسقف نجران فرستاد تا بپرسد اصحاب اخدود چه كسانى بودند، اسقف پاسخى فرستاد امام فرمود اينطور كه او پنداشته نبوده ، و به زودى من داستان اصحاب اخدود را برايتان مى گويم .
خداى عزوجل مردى از اهل حبشه را به نبوت برگزيد، مردم حبشه او را تكذيب كردند، پيامبرشان با كفار نبردى را آغاز كردند ولى يارانش همه كشته شدند، و خود و جمعى از اصحابش اسير شدند، آنگاه براى كشتنش گودالى درست نموده ، از آتش پر كردند، آنگاه مردم را جمع آورده گفتند هر كس بر دين ما است و دستور ما را گردن مى نهد كنار برود، و هر كس بر دين اين مردم است بايد به پاى خود (داخل ) در آتش شود، اصحاب آن پيامبر براى رفتن در آتش از يكديگر سبقت مى گرفتند، تا نوبت به زنى رسيد كه كودكى يك ماهه در بغل داشت ، همينكه خيز گرفت تا در آتش شود ترس از آتش و ترحم درباره كودك بر دلش مستولى شد، ولى كودك يك ماهه اش به زبان آمد كه مادر مترس ، من و خودت را در آتش بينداز، براى اينكه اين مجاهدت در راه خدا، به خدا سوگند ناچيز است ، زن خود و كودكش را در آتش افكند، و اين يكى از كودكانى است كه در كودكى به زبان آمده .
مؤ لف : اين معنا در الدر المنثور (نيز) از ابن مردويه از عبد اللّه بن نجى از آن جناب نقل شده .
و نيز الدر المنثور از ابن ابى حاتم از طريق عبد اللّه بن نجى از آن جناب نقل كرده كه فرمود: پيامبر اصحاب اخدود، حبشى بود.
و نيز از ابن ابى حاتم و ابن منذر از طريق حسن از آن جناب روايت آورده كه در تفسير آيه اصحاب الاخدود فرمود: اهل حبشه بودند.
و بعيد نيست از روايات وارده درباره اصحاب اخدود استفاده شود كه داستان اصحاب اخدود يك داستان نبوده ، بلكه وقايع متعددى بوده كه يكى در حبشه و يكى در يمن و يكى در عجم اتفاق افتاده ، و آيه شريفه مى خواهد به همه داستانها اشاره كند.
و در اين ميان روايات ديگرى نيز هست كه از محل وقوع اين داستان ساكت است .

منابع:

تفسیر سوره بروج ؛ آيات 22 – 1
مراد از ذات البروج بودن آسمان
اقوال عديده مفسرين درباره مراد از (شاهد و مشهود)
اقوال از (اصحاب الاخدود) و معناى (قتل اصحاب الاءخدود)
تهديد شكنجه كنندگان مؤ منين و مؤ منات به عذاب جهنّم و عذاب حريق
توضيح تعليل شديد بودن بطش پروردگار به اينكه او مبدء و معيد است
اشاره به چند صفت از صفات خداوند در ارتباط با وعده و وعيد او به اهل بهشت و دوزخ
بحث روايتى – رواياتى درباره مراد از(و شاهد و مشهود) داستان اصحاب اخدود، وصف لوح محفوظ،و…)
رواياتى در داستان اصحاب اخدود در ذيل(قتل اصحاب الاخدود)
رواياتى در وصف لوح محفوظ

تبیان

اقوال عديده مفسرين درباره مراد از (شاهد و مشهود)
اقوال از (اصحاب الاخدود) و معناى (قتل اصحاب الاءخدود)
تهديد شكنجه كنندگان مؤ منين و مؤ منات به عذاب جهنّم و عذاب حريق
توضيح تعليل شديد بودن بطش پروردگار به اينكه او مبدء و معيد است
اشاره به چند صفت از صفات خداوند در ارتباط با وعده و وعيد او به اهل بهشت و دوزخ
بحث روايتى – رواياتى درباره مراد از(و شاهد و مشهود) داستان اصحاب اخدود، وصف لوح محفوظ،و…)
رواياتى در داستان اصحاب اخدود در ذيل(قتل اصحاب الاخدود)
رواياتى در وصف لوح محفوظ
اقوال عديده مفسرين درباره مراد از (شاهد و مشهود)
اقوال از (اصحاب الاخدود) و معناى (قتل اصحاب الاءخدود)
تهديد شكنجه كنندگان مؤ منين و مؤ منات به عذاب جهنّم و عذاب حريق
توضيح تعليل شديد بودن بطش پروردگار به اينكه او مبدء و معيد است
اشاره به چند صفت از صفات خداوند در ارتباط با وعده و وعيد او به اهل بهشت و دوزخ
بحث روايتى – رواياتى درباره مراد از(و شاهد و مشهود) داستان اصحاب اخدود، وصف لوح محفوظ،و…)
رواياتى در داستان اصحاب اخدود در ذيل(قتل اصحاب الاخدود)
رواياتى در وصف لوح محفوظ
تفسیر سوره بروج ؛ آيات 22 – 1
مراد از ذات البروج بودن آسمان
اقوال عديده مفسرين درباره مراد از (شاهد و مشهود)
اقوال از (اصحاب الاخدود) و معناى (قتل اصحاب الاءخدود)
تهديد شكنجه كنندگان مؤ منين و مؤ منات به عذاب جهنّم و عذاب حريق
توضيح تعليل شديد بودن بطش پروردگار به اينكه او مبدء و معيد است
اشاره به چند صفت از صفات خداوند در ارتباط با وعده و وعيد او به اهل بهشت و دوزخ
بحث روايتى – رواياتى درباره مراد از(و شاهد و مشهود) داستان اصحاب اخدود، وصف لوح محفوظ،و…)
رواياتى در داستان اصحاب اخدود در ذيل(قتل اصحاب الاخدود)
رواياتى در وصف لوح محفوظ
تفسیر سوره بروج ؛ آيات 22 – 1
مراد از ذات البروج بودن آسمان
اقوال عديده مفسرين درباره مراد از (شاهد و مشهود)
اقوال از (اصحاب الاخدود) و معناى (قتل اصحاب الاءخدود)
تهديد شكنجه كنندگان مؤ منين و مؤ منات به عذاب جهنّم و عذاب حريق
توضيح تعليل شديد بودن بطش پروردگار به اينكه او مبدء و معيد است
اشاره به چند صفت از صفات خداوند در ارتباط با وعده و وعيد او به اهل بهشت و دوزخ
بحث روايتى – رواياتى درباره مراد از(و شاهد و مشهود) داستان اصحاب اخدود، وصف لوح محفوظ،و…)
رواياتى در داستان اصحاب اخدود در ذيل(قتل اصحاب الاخدود)
رواياتى در وصف لوح محفوظ

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.