عبدالله بن الحسن سلام الله
ای همراه من،عبدالله من
خوش آمدی بر قربانگاهِ من
آه – دل غرق غم شد
دستت قلم شد – بنگر آه من
گفتی عمو جان – با تو همرازم
گفتم بیا ای – سرباز نازم
شد قتلگاهت – آغوش بازم
خونت روان شد – ای خونخواه من
بنشین کنارم – ای گل زیبا
تا گیرم از تو – بوی حسن را
منتظر ماست – مادرم زهرا
سوز دل باشد – شمع راه من
دست بریده – داد آبرویت
آخر رسیدی – بر آرزویت
همسنگری با – عباس عمویت
تو کوکبی و سقا ماه من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مأخذ: پناهگاه کلامی
تاریخ انتشار: ۱۳۸۹
ثبت دیدگاه