بخش اول: سوم محرم
ایام مهادنه سوم تا نهم محرم
ایام مهادنه روزهای نه جنگ نه صلح در کربلاست روزهایی که به تدریج نیروهای اعزامی کوفه به کربلا انبوه تر و شرایط برای جنگ آماده تر می شود. این روزها از آمدن عمر سعد به کربلا – روز سوم محرم – تا روز تاسوعا – آمدن شمر به کربلا – را در بر می گیرد.
حوادث روز سوم
ا حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بر شهادت خویش و شباهت شهادت به حضرت یحیی (ع) اشاره کرد. امام سجاد (ع) اشاره دارد که در هیچ منزلی فرود نیامدیم مگر اینکه پدرم شهادت حضرت یحیی (ع) را یادآور می شد.
ارسال نامه ی این زیاد به کربلا برای ابا عبدالله الحسین (ع) عبیدالله نوشته بود: باری ای حسین، خبر ورودت به سرزمین کربلا را دریافت کردم امیرالمؤمنین یزید به من فرمان داده است که سر بر بالین آرامش نگذارم و نان سیر نخورم مگر اینکه تو را بکشم یا به فرمان و بیعت من و یزید در آیی
پیک نامه رسان پاسخ نامه را خواست و امام فرمود: پاسخ ندارد، پاسخ او عذاب است. فرستاده بازگشت و خبر را به عبیدالله زیاد رساند. ۲
فرستادن عمر سعد به کربلا عبیدالله بن زیاد فرمان حکومت ری و گرگان تا حدود همدان را برای عمر سعد نوشته بود عمر سعد برای رفتن اماده میشد که عبیدالله او را طلبید و :گفت بیش از رفتن به ری باید به جنگ حسین (ع) بروی. عمر سعد خوش نداشت
و پاسخ را به بعد موکول کرد عبیدالله گفت: فرمان حکومت ری را برگردان، عمر سعد تسلیم شد و سفر به کربلا را پذیرفت. وی امیدوار بود بدون جنگ به غائله پایان دهد در نتیجه با همان نیروهایی که قرار بود به ری برود به کربلا آمد.
تعداد همراهان عمر سعد را چهار هزار نوشته اند که با هزار تن همراه خر – در روز سوم محرم – تعداد لشکریان دشمن به پنج هزار رسید. ۴
عمر سعد با پیش قراولی خالد بن عرفطه و پرچم داری حبیب بن جماز (حمار)، همراه فرزندش حفص – فرزند بزرگ خود ـ به کربلا آمد. ۵
ورود عمر سعد به کربلا حدود بعد از ظهر روز سوم محرم بوده است. با توجه به حرکت عمر سعد از کوفه و فاصله ی کوفه تا کربلا
۴. عمر سعد نماینده ی خود قرة بن قيس حنظلي قرة بن سفيان حنظلی و در برخی مقاتل عزرة بن قیس احمس) را فرستاد تا از امام بپرسد برای چه به کربلا آمده است؟ وی به امام نامه نگاشته بود و به همین سبب از دیدار امام پروا داشت.
كثیر بن عبدالله شعبی که سوارکاری نبرد آزموده بود گفت من می روم و اگر بتوانم حسین (ع) را خواهم کشت عمر سعد به او گفت نمیخواهم او را بکشی اما از او بپرس برای چه آمده است؟
کثیر به سمت اردوگاه ابا عبدالله آمد ابو تمامه صائدی به ابا عبدالله گفت: خدایت هماره قرین صلاح دارد؛ شرورترین خون ریزترین و جسورترین فرد اهل زمین به سوی تو آمده است.
ابو تمامه به کثیر گفت شمشیرت را بگذار تا با امام سخن بگویی کثیر گفت: من مأمورم اگر میخواهید پیام می رسانم و گرنه باز میگردم شمشیرم را از خودم جدا نمیکنم ابو تمامه گفت: دسته ی شمشیرت را میگیرم و سخن بگو گفت: نه به خدا اجازه نمی دهم.
گفت: پیامت را بگزار من به امام میرسانم اما بدان اجازه نمی دهم نزدیک شوی. کثیر پرخاشگر و دشنام گوی و تهی دست بازگشت.
پس از وی عمر سعد، قرة بن قیس حنظلی را فرستاد وقتی قرة نزدیک شد، ابا عبدالله پرسید چه کسی او را میشناسد؟ حبیب بن مظاهر گفت: او از طایفه ی حنظله و از قبیله ی تمیم است. او را میشناسم خوش نیت و درست اندیش است و گمان نمی کردم در اینجا
باشد.
قرة پيش آمد و سلام کرد و پیام عمر سعد را باز گفت امام :فرمود مردم دیارتان نامه نگاشتند و دعوت کردند. اگر خوش ندارند باز میگردم.
حبيب بن مظاهر به قره گفت وای بر تو نزد ستمگران باز میگردی؟ اینجا باش و بازیگر مردی باش که خداوند همه ی عزت و اعتبار ما را به شکرانه و به پاس وجود وی به ما بخشیده است.
قره گفت: میروم و پیام میگذارم و باز میگردم و اندیشه میکنم. (تصمیم می گیرم.) قره نزد عمر سعد بازگشت و پیام رساند عمر سعد گفت: امیدوارم خداوند مرا از جنگ با وی نگاه دارد. ۷
نامه نگاری عمر سعد عمر سعد پس از دریافت گزارش قره، نامه ای به عبیدالله زیاد نوشت. در این نامه نوشته بود: من همین که به کربلا رسیدم، رسولی را فرستادم تا با حسین مذاکره کند و از او بپرسد برای چه آمده است؟ پاسخ او این بود که مردم کوفه نامه نگاشته و از من درخواست آمدن کرده اند و من به درخواست آنان پاسخ گفته ام. اگر اکنون تغییر نظر داده اند و موافق دیدگاه های قبلی خود که در نامه ها نوشته اند نیستند
باز می گردم.»
حسان بن فائد بن بکیر العبسی گوید در هنگام دریافت نامه ی عمر سعد من نزد عبیدالله بن زیاد بودم همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد
الآن اذعلقت مخالبنا به يرجوا النجاة ولات حين مناص
اکنون که پنجه های ما در گلوگاه اوست به رهایی میاندیشد اما دیگر گریزگاهی نیست. این نامه در روز چهارم محرم – یک روز پس از ورود عمر سعد به کربلا – به دست عبیدالله زیاد رسید.
پاسخ عبیدالله زیاد: بسم الله الرحمن الرحيم باری نامه ات رسید و محتوای آن را دریافتم. همین که جواب را دریافت کردی از حسین و یارانش برای یزید بن معاویه امیرالمؤمنین بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم در برخی مقاتل آمده است؛ وگرنه سر او و اصحابش را جدا کن و بفرست.
عمر سعد با دریافت نامه ی عبیدالله گفت: می دانستم که عبیدالله سلامت و عافیت صلحو سازش و روش مسالمت آمیز را نمی پذیرد.
احتمالاً پاسخ نامه ی عبیدالله در روز پنجم محرم به کربلا رسید.
منبع:
منابع و مآخذ
۱. مدينة المعاجز: ص ۲۳۸ اثبات الهداة: ج ۲، ص ۵۸۸
۲. مقتل الحسين مقرم: صص ۲۳۰ – ۲۳۴ ، مقتل الحسین خوارزمی ج ۱، ص ۲۳۷، الفتوح، ج ۵، ص ۱۴۸
۳.الفتوح: ج ۵، صص ۱۴۸ – ۱۴۹
۴.نفس المهموم ص ۲۰۹، مقتل الحسين مقرم: ص ۲۳۰ مقتل الحسين بحر العلوم: ص ۲۰۲، مثیر الاحزان ص ۴۵، اعیان الشيعه: ص ۱، ص ۵۹۸
۵.مقتل الحسین: بحر العلوم: صص ۲۰۱ – ۲۰۲
۶. معالى السبطين: ج ۱، ص ۲۸۵، بحار الانوار: ج ۴۴، ص ۳۸۱، اعیان الشیعه: ج ۱، ص ۵۹۸، كشف القمه ج ۲، ص ۴۷، ترجمه ی لهوف فهری صص ۸۰ – ۸۱ ناسخ التواريخ: ج ۲، ص ۱۷۷.
۷.معالم المدرستين: ج ۳، ص ۷۸
۸.بحار الانوار: ج ۴۴، صص ۳۸۲ – ۳۸۳، مثیر الاحزان ص ۴۶ نفس المهموم: صص ۲۰۷ – ۲۰۹ مقتل الحسين مقرم: صص ۲۳۰ – ۲۳۳
۹. مقتل الحسین خوارزمی ج ۱، صص ۲۳۶ – ۲۳۷ ، العوالم ج ۱۷، صص ۲۳۳ – ۲۳۴، نفس المهموم صص ۲۰۷ – ۲۰۹
ثبت دیدگاه