درس هفتم: حروفی که نوشته شده ولی نباید خوانده شوند
# سوالات ابتدایی درس:
- حروف ناخوانا حروف خاصّی می باشند یا تمامی حروف الفبا می توانند در مکان خاصّی از قرآن ناخوانا باشند؟
- مواردی که در کتابت قرآن کریم حرفی نوشته شده است ولی خوانده نمی شود را بیان کنید.
- تعریف هر یک از «همزه وصل، همزه قطع، الف جمع یا فارقه» را بیان کنید.
# شروع درس:
در قرآن کریم گاهی به حروفی بر می خوریم که نوشته شده اند ولی نباید خوانده شوند که به آنها «حروف ناخوانا» می گویند {مثلاً واو در کلمه «خواهر» نوشته شده ولی خوانده نمی شود}.
حروف ناخوانا در قرآن فقط از حروف «و – ا – ل – ی» می باشند که البته خود این حروف ناخوانا به دو دسته تقسیم می شوند: «1. حروفی که همیشه ناخوانا هستند 2. حروفی که بعضی وقت ها ناخوانا هستند». در ادامه به بررسی موارد هر یک از این دو دسته به صورت تفصیلی می پردازیم.
«حروفی که همیشه ناخوانا هستند»
1. پایه و کرسی همزه «ؤ أ ئ»
همزه در نگارش اوّلیه عرب شکل خاصّی نداشت بلکه به این صورت بود که در ابتدای کلمه به صورت «الف» (ا) و در وسط و آخر کلمه با توجه به حرکتش یا حرکت حرف ماقبلش، آن را به یکی از صورت های «ا – و – ی» می نوشتند {مثل «سال، باری، مومن» که خوانده می شوند «سَأَلَ، بَارِئُ، مؤْمِنْ»}. بعدها که قرآن را برای صحیح قرائت کردن علامت گذاری کردند، برای همزه شکل «ء» را وضع نمودند(1) و آن را روی سه حرف مذکور قرار دادند یعنی به این صورت «أ – ؤ – ئ» تا قاری قرآن همزه بودن این سه حرف را تشخیص دهد. بنابراین طبق نگارش امروزی، سه حرف «ا – و – ی» دیگر خوانده نمی شوند، مثل:
سَأَلَ – أُمِرْتُ – قُرِئَ – تُؤْتُونِ – أَبَتِ
نکته (1): گاهی نیز یاء غیر آخر (یـ) پایه و کرسی همزه واقع می شود که در این صورت نقطه های آن را نمی نویسند، مثل:
تُسْئَلُونَ – شَانِئَکَ – أَنْبِئْهُمْ – جِئْتُکَ
نکته (2): در قرآن های با رسم الخطّ عثمان طه، همزه مکسور را زیر حرف نوشته اند، مثل إِنَّ.
نکته (3): اگر همزه بدون کرسی باشد، حروف «ا، و، ی» ماقبل یا مابعد آن خوانده می شود، مثل:
یَشَآءُ – شَیْءٍ – بَآءُو – ءَانِیَةٍ
2. «واو» و «یاء» ای که به صورت الف مدّی خوانده می شوند
در قرآن کریم به مواردی بر می خوریم که الف مدّی آن ها به صورت «واو» یا «یاء» نوشته شده است مثل «صَلوة – موسی» که خوانده می شوند «صَلاة – موسا». در این موارد باید دقّت کنید تا این واو و یاء را باید به صورت الف بخوانید. البته در قرآن های با رسم الخط عثمان طه، بر روی این دو حرف در صورتی که در اصل الف مدّی باشند، الف کوچکی قرار داده اند (ـَ وٰ، ـَ یٰ) تا قاری قرآن متوجّه تلفّظ صحیح آنها باشد، مثل صَلَوٰة.
موارد واو: در قرآن فقط هشت کلمه هستند که الف مدّی آنها به صورت واو نوشته شده است و آن هشت کلمه عبارتند از: «صَلوٰة، زَکَوٰة، حَیَوٰة، رِبَوٰا، بِالْغَدَوٰةِ، کَمِشْکَوٰةٍ، اَلنَّجوٰةِ، مَنَوٰةَ».
نکته: از این هشت کلمه، چهار تای آنها در جاهای مختلف قرآن آمده است ولی چهار تای دیگر فقط در آیات معیّنی هستند که عبارتند از: « بِالْغَدَوٰةِ –> (انعام/52)(کهف/28)»، «کَمِشْکَوٰةٍ –> (نور/35)»، « اَلنَّجَوٰةِ –> (غافر/41)» و «مَنَوٰةَ –> (نجم/20)».
موارد یاء: موارد یاء در چند کلمه محدود نمی شود که بخواهیم آنها را بیان کنیم ولی برای شناخت یاء ای که به صورت الف مدّی باید خوانده شود، از آنجا که بالای آن یاء یک الف کوچک قرار داده شده (در رسم الخط عثمان طه) لذا در تشخیص آن دچار مشکل نمی شوید.
مثال: سَعَیٰ – مَشَیٰ – الْهُدَیٰ – اَهْدَیٰ – صلَّیٰ – کُبْرَیٰ – مُوسَیٰ – مَتَیٰ – حَتَّیٰ
نکته: در قرآن های با رسم الخط عثمان طه، وقتی الف مدّی به صورت یاء غیر آخر (یـ) نوشته می شود، نقطه آن را نمی نویسند.
نکته پایانی: درصورتی که واو و یاء متحرک باشند و یا قبل و بعد آنها الف مدّی بیاید، آن واو و یاء قطعاً الف مدّی نبوده و خوانده می شوند، مثل: صَلَوَ ٰتُ – سُقْیَـٰهَا.
3. الف جمع «ـوا»
در صورتی که فعلی به واو جمع ختم شود {مثل «فَعَلُوا» که صیغه جمع مذکر غایب است} و بعد از آن واو، ضمیری نیامده باشد، لازم است بعدش الفی آورده شود تا واو جمع با واو غیر جمع اشتباه نشود، مثل:
نَصَرُوا – فَرِحُوا – تَعْثَوْا – اَنْفِقُوا – لا تَهْتَدُوا
نکته (1): به این الف، علاوه بر «الف جمع»، «الف فارقه» نیز می گویند چرا که این الف تمییز دهنده واو جمع از غیر جمع می باشد.
نکته (2): استثناءً در قرآن کریم به چند مورد بر میخوریم که بعد از واو جمع الفی نیامده، مثل سَعَوْ (5/سَبَإ)، جَاءُو (16/یوسف).
نکته (3) {مهم}: در قرآن به کلماتی بر می خوریم که حرف واو آخر آنها واو جمع نمی باشد و یا حتی از حروف ناخوانا می باشد ولی با این حال باز هم بعد از آن ها الف ناخوانا آمده است، مثل:
اَشْکُوا – نَبْلُوا – اَتَوَکَّؤُا – شُرَکَـٰؤُا – لِیَرْبُوَا
نکته (4): در قرآن های با خط عثمان طه، برای راهنمایی قاری روی این الفِ جمع دایره کوچکی قرار داده اند (ـْ) تا دلالت بر عدم تلفّظ این الف کند، مثل: عَمِلُواْ – اَقِیمُواْ.
4. واو مدّی (ـُ و) در شش کلمه
در قرآن به شش کلمه بر می خوریم که با واو مدّی نوشته شده اند ولی واو مدّی آنها خوانده نمی شود. برای این کلمات قاعده ای بیان نکرده اند لذا لازم است که آن ها را حفظ کنید. در زیر نحوه نوشتن و خواندن این شش کلمه را بیان خواهیم کرد:
نوشته شــــده: اُولٖی – اُولُوا – اُولٰاتِ – اُولٰآءِ – اُولٰئکَ(2) – سَاُورٖیکُمْ
خوانده می شود: اُلٖی – اُلُوا – اُلٰاتِ – اُلٰآءِ – اُلٰئکَ – سَاُرٖیکُمْ
نکته : در قرآن های با خط عثمان طه، برای راهنمایی قاری روی این واو های ناخوانا دایره کوچکی قرار داده اند (ـْ) تا دلالت بر عدم تلفّظ این دو حرف کند، مثل: اُوْلٖی – اُوْلُوا.
نکته (2) {مهم}: در بعضی کلمات نیز «الف» و «یاء» ناخوانا بدون قاعده آمده است، مثل:
مِائَةِ – بِأَییْدٍ – اَفَإِینْ – جِایءَ – لِشَایْءِ – تَایْئَسُوا – یَایْئَسُوا – لَأَ اذْبَحَنَّهُ(3)
البته این جا نیز در رسم الخط عثمان طه، بر روی حروف ناخوانا «ـْ» را قرار داده اند. پس نگرانی از بابت تشخیص این حروف نداشته باشید.
«حروفی که بعضی وقت ها ناخوانا هستند»
1. همزه وصل در وسط کلام «…ا…»
تلفّظ کلماتی که ابتدای آنها ساکن باشد، مشکل و یا غیر ممکن است مثل «نصُرْ ، هْبِطْ». برای سهولت و امکان پذیر شدن تلفّظ چنین کلماتی، از الف متحرّکی به نام «همزه وصل» کمک می گیرند به این صورت که آن را در ابتدای کلمه قرار می دهند تا مشکل ساکن بودن ابتدای آنها بر طرف شود مثل «اُنْصُرْ ، اِهْبِطْ».
همزه وصل: الف متحرّکی است که در ابتدای کلام خوانده می شود ولی در وسط کلام خوانده نمی شود.
توضیح بیشتر: منظور از «در ابتدای کلام» این است که شما {بعد از تجدید نفس یا …} می خواهید شروع به قرائت کنید و اوّلین کلمه ای را که می خواهید بخوانید دارای همزه وصل است {مثل اُدْخُلُوا …}؛ و منظور از «در وسط کلام» این است که کلمه دارای همزه وصل در ابتدای قرائت شما قرار نگرفته است {مثل یَا قَوْمِ ادْخُلُوا}.
در مقابل همزه وصل، همزه دیگری به نام «همزه قطع» می باشد که در ابتدای کلام {مثل اَرْسَلْنَا …} و وسط کلام خوانده می شود {مثل لَقَدْ اَرْسَلْنَا}.
نکته: در قرآن های با رسم الخط عثمان طه، برای راهنمایی قاری، روی(4) الفی که همزه قطع است، همزه (أ) و روی الفی که همزه وصل است، صاد کوچک ( ٱ ) قرار داده اند {مثل أَتَی أَمْرُ ٱلله}.
نحوه خواندن همزه وصل در ابتدای کلمه ها
همزه وصل در ابتدای هر سه نوع کلمه یعنی «فعل»، «اسم» و «حرف» می آید:
- در حروف: همیشه «مفتوح» می باشد {مثل الْکتاب –> اَلْکتاب}؛
نکته: تنها حرفی که دارای همزه وصل می باشد، «ال» تعریف می باشد.
- در اسماء: همیشه «مکسور» می باشد {مثل ابْن، اسْم –> اِبْن، اِسْم}؛
- در افعال: در افعال کار کمی سخت تر می شود. برای اینکه بدانیم همزه دارای چه حرکتی است، باید به دوّمین حرف بعد از همزه نگاه کنیم؛ اگر مفتوح یا مکسور بود، همزه وصل با کسره خوانده می شود {مثل افْتَحْ، اضْرِب –> اِفْتَحْ، اِضْرِب} و اگر ضمّه بود، همزه وصل با ضمّه خوانده می شود {مثل انْصُرْ –> اُنْصُرْ}.
تمرین: لطفاً حرکت همزه وصل در عبارات زیر را بیابید و سپس هر عبارت را به صورت شمرده بخوانید:
ٱلرَّحْمٰنُ – ٱستَغْفِرْ لَهُمْ – ٱدْعُوا رَبَّکُمْ – ٱنْفِرُوا خِفَافاً – ٱلشَّمْسُ وَ ٱلْقَمَرُ – ٱنْظُرْ – ٱستِبْدَالَ
چند نکته:
- در پنج فعل «اِقْضُوا، اِبْنُوا، اِمْشُوا، اِمْضُوا، اِئْتُوا»، همزه وصل آنها {در صورت ابتدای کلام بودن} به کسره خوانده می شود؛ چون اصل این افعال «اِقْضِیُوا، اِبْنِیُوا، اِمْشِیُوا، اِمْضِیُوا، اِئْتِیُوا» بوده است(6).
- همزه ساکن در کلمات «اِئْتُوا، اِئْتُونِی، اِئْتِیَا، اِئْتِ، اِئْذَنْ»(7) در صورت وصل به ما قبل، به صورت همزه و در صورت ابتداء به کلمه، به صورت یاء مدّی خوانده می شوند(8) یعنی به این شکل «اِیتُوا، اِیتُونِی، اِیتِیَا، اِیتِ، اِیذَنْ».
- همزه ساکن در کلمه «اُؤْتُمِنَ» نیز در صورت وصل به ما قبل، به صورت همزه و در صورت ابتداء به کلمه، به صورت واو مدّی خوانده می شود(9) یعنی به شکل « اُوتُمِنَ ».
2. حروف مدّی نزد همزه وصل «(ـَ ا، ـِ ی، ـُ و) + ٱ»
اگر حروف مدّی که ذاتاً ساکن می باشند، به همزه وصل برسند (یعنی بعدشان همزه وصل بیاید)، میان حروف مدّی و حرف بعد از همزه وصل {که همیشه ساکن یا مشدّد است} التقاءِ ساکنین پیش می آید که برای رفع این التقاء ساکنین، حروف مدّی خوانده نمی شوند، مثلاً:
وَ اِذَا الْجِبَالُ –{خوانده می شود}–> وَ اِذَلْجِبَالُ
فِی الْمَدِینَةِ –{خوانده می شود}–> فِلْمَدِینَةِ
ذُو الْعَرْشِ –{خوانده می شود}–> ذُلْعَرْشِ
نکته (1): إن شاء الله در درس نهم، بحث التقاء ساکنین را به طور مفصّل بحث خواهیم کرد.
نکته (2): در قرآن های با رسم الخطّ عثمان طه {و همچنین مابقی رسم الخط های عربی} هیچ نشانه ای در نگارش نیست تا میان حروف مدّی خوانا و ناخوانا تمیز داده شود و قاری باید با قاعده ای که بیان شد آشنایی داشته باشد {و یا اینکه عرب زبان باشد} تا بفهمد که در این مواقع نباید حروف مدّی را بخواند.
تمرین: لطفاً عبارات زیر را با توجه به قاعده ای که بیان شد به صورت شمرده بخوانید:
جَعَلْنَا الْاَنْهَارَ – رَبَّنَا اکْشِفْ – ذَوِی الْقُربَی – اُوتُوا الْکِتَابَ – اِلَی الْحَوْلِ – تَکْتُمُوا الْحَقَّ
3. لامِ «ال» تعریف نزد حروف شمسی
«ال» تعریف دارای دو حرف «الف» و «لام» می باشد که الف آن همزه وصل می باشد {پس در اوّل کلام خوانده می شود و در وسط کلام خوانده نمی شود} و لام آن نیز دو حالت دارد:
- نزد 14 حرف قمری (عجبا که خوف حقّ غمی(10)): اظهار(11) می شود؛
- نزد 14 حرف شمسی (مابقی حروف(12)): تبدیل به همان حروف شده و در آنها ادغام می گردد.
نکته: زمانی که ما بعد لام، حروف شمسی قرار بگیرد، برای راهنمایی قاری لام را بدون علامت سکون و در عوض حرف بعدی را مشدّد نوشته اند تا نشانه عدم تلفّظ لام به صورت لام و ادغام کامل آن در حرف بعدی باشد.
مثال: وَ الشَّمسِ – عَلَی الثَّلَاثَةِ – اِنَّ السَّاعَةَ – مِنَ الرَّحْمَةِ – تأتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ – اُوتوا الْکِتَابَ.
نکته (2): دقّت کنید که حرف لام در کلمات زیر، لام تعریف نبوده و باید خوانده شوند(13):
وَالْتَفَّتِ – یَوْمَ الْتَقَی – فَالْتَمِسُوا – اِذِ الْتَقَیْتُمْ – فَالْتَقَمَهُ – اَلْسِنَتِکُمْ
4. الف بعد از تنوین فتحه در حالت وصل
همانطور که در مبحث «تنوین» بیان کردیم، بعد از تنوین فتحه الفی قرار داده اند (البته به جز مواردی که ذکر شد) تا راهنمای قاری باشد برای اینکه در صورت وقف، تنوین فتحه تبدیل به الف می شود(14).
بنابراین این الف در حالت وصل به کلمه ما بعد خوانده نمی شود {مثل «اَرْسَلْنَا نُوحًا وَ اِبْرَاهِیمَ»} ولی در هنگام وقف این الف به صورت الف مدّی خوانده می شود (یعنی «اَرْسَلْنا نُوحَا»).
5. الفی که در حالت وصل خوانده نمی شود
در قرآن کریم به هفت کلمه بر می خوریم که آخر آنها به الف مدّی ختم می شود. این کلمات در حالت وقف همانگونه که نوشته شده خوانده می شوند ولی در حالت وصل به مابعد، الف مدّی آن ها خوانده نمی شود. این هفت کلمه عبارتند از:
- (احزاب/10): «الظُّنُونَا» –{که در حالت وصل خوانده می شود}–> «الظَّنونَ»؛
- (احزاب/66): «الرَّسُولَا» –{که در حالت وصل خوانده می شود}–> «الرَّسُولَ»؛
- (احزاب/67): «السَّبِیلَا» –{که در حالت وصل خوانده می شود}–> «السَّبِیلَ»؛
- (دهر/4): «سَلَاسِلَا» –{که در حالت وصل خوانده می شود}–> «سَلَاسِلَ»؛
- (دهر/15): «قَوَارِیرَا» –{که در حالت وصل خوانده می شود}–> «قَوَارِیرَ»؛
- (کهف/38): «لَکِنَّا» –{که در حالت وصل خوانده می شود}–> «لَکِنَّ»؛
- (در آیات مختلف): «اَنَا» –{که در حالت وصل خوانده می شود}–> «اَنَ»؛
نکته: در قرآن های با رسم الخط عثمان طه، بر روی الف این کلمات علامتی را قرار داده اند که تقریباً همانند علامت «ـْ» (که بالای حروف ناخوانا گذاشته شده) می باشد منتها با کمی تفاوت تا قاری قرآن متوجه باشد که این الف همیشه ناخوانا نمی باشد. برای بهتر متوجه شدن این تفاوت به عکس زیر دقّت کنید:
# پاورقی ها:
(1): در درس اوّل نیز به این مطلب اشاره ای کردیم.
(2): کلمه «اُولٰئِکُمْ» نیز در حکم «اُولٰئِکَ» می باشد.
(3): زیر حرفی که خوانده نمی شود خط کشیده شد تا راحت تر قابل تشخیص باشد.
(4): البته لازم به ذکر است که اگر همزه وصل مکسور باشد، همزه را زیر آن می گذارند؛ یعنی به صورت «إ».
(6): چون دانستن علّت تغییرات و علّت توجه به اصل کلمه در حرکت دهی به همزه وصل و …، کمی آشنایی با قواعد زبان عربی می خواهد، لذا از بیان آن خودداری می کنیم. البته شما می توانید صرفاً با حفظ این چند مورد نیازز خود را برطرف کنید.
(7): زیر همزه محل بحث خط کشیده شد تا راحت تر تشخیص داده شود.
(8): البته منظور این نیست که خود همزه را به صورت یاء مدّی باید خواند، بلکه منظور این است که در چنین حالتی (فقط در همین کلمات) همزه ساکنه تبدیل به یاء مدّی می شود.
(9): در اینجا نیز منظور این نیست که خود همزه را به صورت واو مدّی باید خواند، بلکه منظور این است که در چنین حالتی (فقط در همین کلمه) همزه ساکنه تبدیل به واوء مدّی می شود.
(10): با 14 حرف قمری یک عبارت تشکیل داده اند تا راحت تر به یاد بماند. شما می توانید عبارت مورد نظر خودتان را بسازید و آن را به یاد بسپارید.
(11): یعنی {به صورت طبیعی و بدون هیچ تصرفی} خوانده می شود.
(12): با 14 حرف شمسی نیز می توان عباراتی را ساخت؛ مثلاً عبارت «شنل زردست» کمی معروف است. در این عبارت 8 حرف وجود دارد که اگر دیگر شکل های نوشتاری «ز» (یعنی ذ،ظ،ض)، «س» (یعنی ص،ث) و «ت» (یعنی ط) را نیز حساب کنید، 14 حرف شمسی را در بر می گیرد.
(13): اگر با ادبیات عرب کمی آشنایی داشته باشید، می توانید تشخیص دهید که چرا این ها لام تعریف نیستند ولی در هر حال اگر آشنایی ندارید و علاقه ای هم به یادگیری ندارید، این کلمات را حفظ باشید تا وقتی با آن ها برخورد کردید با لام تعریف اشتباهشان نگیرید.
(14): در درس دهم مباحث مربوط به چگونگی وقف مفصلاً بیان خواهد شد.
خیلی ممنونم، عالی و کامل. خیلی بهم کمک کرد