ز کوی فاطمه، سائل گذر کرد
حکایت بر رسول الله اثر کرد
گدا چون بوده نابینا و محتاج
صله از درگه خیرالبشر کرد
گشوده فاطمه در را به سائل
سلامی داد و بابا را خبر کرد
ولی برگشت زهرا داخل بیت
هماندم رفت و چادر را به سر کرد
پدر فرمود:این اعمی ست زهرا
که نتواند نگاهی از بصر کرد!!!
بگفتا:من که بینایم پدر جان
پدر باید ز نامحرم حذر کرد
پیمبر دید تا این ماجرا را
زکار دختر خود ،دیده،تر کرد
پدر بر دختر خود گفت :مادر
به دست دخترش بوسه پدر کرد
(بهلول حبیبی زنجانی)
ثبت دیدگاه