ازسينه بلند ناله اي نيست که نيست
پرازمي غم پياله اي نيست که نيست
زان لحظه که از علي جداگشت حسين
بي داغ به باغ لاله اي نيست که نيست
صدبارخدا مرثيه خوان کرد مرا
در بوته صبر امتحان کرد مرا
هر گر نشکست پشتم ازهيچ غمي
جز داغ علي که نا توان کردمرا
ثبت دیدگاه