حسین بن على علیه السلام با منطقى رسا و روشن با مردم کوفه سخن گفت : ولى در آن دلهاى سخت تر از سنگ کمترین اثر نگذارد، در روز عاشوراء آن حضرت باره ها از خدا و پیغمبر دم زد، از قرآن و اسلام سخن به میان آورد، اما دید دلهاى آن درندگان کثیف و خونخواران دور و آن چنان وارونه گردید که دیگر نام خدا و پیغمبر، صحبت از اسلام و قرآن نمودن براى آنها بى ثمر است و آن بى شرمان ننگین همچنان به خونریزى و کشتار جنایت مشغولند، این بود که زاده ى زهرا لحن سخن را عوض کرد و گفتار خویش را با منطقى دیگر اداء نمود.
منطقى که جهانى است و براى هر ملت قابل درک است .خطاب به آنان چنین فرمود:
ویلکم یا شیعه آل ابى سفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم و لاتخافون المعاد فکونوا اءحرارا فى دنیا کم هذه …(۱)
یعنى واى بر شما اى پیروان دودمان بوسفیان ! اگر شما دین ندارید و از قیامت و روز حساب نمى ترسید در دنیاى خود آزاد مرد باشید
این نداى آسمانى که از حلقوم عطشان حسین خارج شده هر چند خطاب به آن مردم است ، اما این گفتار یک پیام بزرگ و جهانى است ، این پیامى است که آن حضرت به جهان انسانیت مى دهد، در این خطاب فرزند پیغمبر اقوام ضعیف ، جمعیتهاى ذلیل و مردم ستمکش را به آزادى و آزاد مردى دعوت مى کند و آنها را به نجات از زیر بار ذلتها، ننگها، سرشکستگى ها و خواریها مى خواهد آرى اگر نبود از حسین مگر همین گفتار، کافى بود که جهان انسانیت به او عشق بورزد.
مردى که گرفتار دریاى مصیبت و بلا است ، کسى که تشنه و گرسنه و مجروح است ، مردى که جوانان و یاران او را کشته اند، فردى که ناله هاى جانسوز العطش (که فرزندان خورد سال او بلند است ) هر لحظه در گوش او طنین انداز است و او را رنج مى دهد کسى که خاندانش در آستانه اسارت قرار دارند و خود او اکنون در میان خاک و خون مى غلطد، ولى با این حال سخن از آزادى بگوید، از عدالت و فضیلت دم بزند، بشریت را به نجات از زیر بار ذلت و ننگ دعوت کند!!! آیا هیچ فردى در چنین شرائط دردناک از آزادى دم زده است ؟؟
آیا نباید به چنین انسانى عشق ورزید؟ آنهائى که در سراسر جهان در راه آزادى ، عدالت ، حقیقت و براى نجات از زیر بار ستم و ظلم و مبارزه مى کنند، آیا نباید حسین را رهبر خود بدانند و به داشتن چنین پیشوائى افتخار کنند؟
پی نوشت:
۱-لهوف سید بن طاوس صفحه ى ۷۰ چاپ قم – کامل ابن اثیر ج ۴ صفحه ى ۳۱ چاپ مصر سال ۱۳۰۳ با قدرى اختلاف
ثبت دیدگاه