درس ششم: سکون + تشدید + مدّ + تنوین
# سوالات ابتدایی درس:
- تعاریف و خصوصیات سکون، تشدید، مدّ و تنوین را بیان کنید.
- علامت هر یک چگونه می باشد و در کتابت به چه شکل می آید؟
- چرا علامت هر یک از این ها را به این شکل وضع کرده اند؟
- به حرفی که دارای هر یک از این علامت ها می باشد چه می گویند؟
# شروع درس:
سکون
- شکل آن: «»؛ برای نشان دادن حرف ساکن، از این علامت استفاده می کنند.
- نکته (1): اسم این علامت «سکون» است.
- نکته (2): این علامت از اوّلِ کلمه «خفیف» گرفته شده است {به این علّت که نشانگر خفیف و سبک تلفّظ شدن حرف ساکن در مقابل حرف متحرّک یا مشدّد می باشد} و به خاطر کاربرد زیاد و اختصار، نقطه و دنباله آن را حذف نموده اند «».
- نکته (3): در بعضی از قرآن ها برای نشان دادن حرف ساکن از علامت «» استفاده می کنند. این شکل از ابتدای کلمۀ «مُسَکَّن» (یعنی ساکن شده) گرفته شده است «».(1)
- نکته (4): در رسم الخطّ عثمان طه، از علامت «» برای نشان دادن حرف ساکن و از علامت « » برای عَدَمُ التَّلَفُّظ استفاده شده است یعنی اگر حرفی دارای این علامت بود، تلفّظ نمی شود {مثلاً: و لَـٰکِن ظَلَمُوٓاْ(2) أَنفُسَهُمۡ}.
- نکته (5): گاهی علامت سکون یک حرف ساکن را نمی گذارند {مثل قُل لَّهُمْ} که علّت این کار را در تجوید خواهید خواند ولی اجمالاً بیان می کنیم که این خود علامتی است برای قاری تا بفهمد این حرف را باید به نوع خاصّی ادا کند.
- نکته (6): حرف دارای علامت سکون را «ساکن» می نامند.
- حرف دارای این علامت: از آنجایی که حرف ساکن حرکت ندارد و ابتداء به آن(3) محال و یا بسیار مشکل است، لذا حرف ساکن به تنهایی خوانده نمی شود بلکه همیشه به کمک حرف متحرّک ماقبل از خود و {با هم} به یک بخش خوانده می شوند. مثلاً کلمه «قَبْلَکُمْ» را در نظر بگیرید؛ در اینجا اگر بخواهیم بخش بخش ادا کنیم، باید به این صورت بخوانیم: «قَبْـ لَـ کُمْ». همانطور که دیدید حروف ساکن با حرف متحرّک قبل از خود به صورت یک بخش ادا می شوند.
- نکته: در واو و یاء ساکن ما قبل مفتوح (ـَ وْ، ـَ یْ) باید دقّت کنید که فتحه ماقبل واو به صدای «ضمّه» و فتحه ماقبل یاء به صدای «کسره» متمایل نشود چرا که معمولاً در لحن فارسی چنین اتفاقی می افتد {مثلاً کلمه «یَوْم» را «یُوْم» تلفّظ می کنند}. البته برای این که (ـَ وْ، ـَ یْ) به طور کامل تلفّظ شوند، باید آن دو را به نرمی ادا کرد که در تجوید از آن به عنوان صفت «لِین» یاد می شود.
مثال برای تمرین: لَیْسَ – سَوْفَ – رِجْلَیْنِ – فِرْعَوْنَ – اَخْفَیْتُمْ – صالِحَیْنِ – مُتَتَابِعَیْنِ
- تمرین: لطفاً کلمات زیر را به هر دو صورت تفکیکی (بخش بخش) و ترکیبی بیان کنید:
اَسْلِمْ – خِفْتُمْ – وَضَعْتُهَا – یَسْتَخْفُونَ – تَسْتَتِرُونَ – یَجْتَنِبُونَ – فَیُدْهِنُونَ – خَلَفْتُمُونِی
تشدید
- مختصری توضیح: اگر حرفی پشت سر هم تکرار شود به این صورت که اوّلی ساکن و دوّمی متحرّک باشد {مثل مَدْدَ}، تلفّظ آن برای دستگاه تکلّم سنگین خواهد بود چرا که زبان باید دو بار به مخرج یک حرف برخورد کند. برای رفع این سنگینی، حرف اوّلی را در دوّمی «ادغام» می کنند و در نتیجه به جای اینکه یک حرف دو بار تلفّظ شود، زبان یک بار ولی محکم و با شدّت به محل تلفّظ آن برخورد می کند و جدا می شود (در هنگام برخورد با حالت سکون و در هنگام جدا شدن با همان حرکتی که آن حرف دارا می باشد(4)).
- نکته (1) {ادغام}: تعریف اصطلاحی ادغام را اینگونه بیان می کنند: «فرو بردن حرفی در حرف دیگر، به شکلی که حرف اوّل، تلفّظ نشده و به جای آن، حرف بعدی، مشدّد ادا شود».
- نکته (2): ادغام فقط در جایی که یک حرف دو بار تکرار شود به صورتی که بار اوّل ساکن و بار دوّم متحرّک باشد {مثل مَدْدَ –> مدَّ} صورت نمی گیرد؛ بلکه ادغام در جاهای دیگر نیز صورت می گیرد که إن شاء الله در علم تجوید، مفصّلاً خواهید خواند.
- نکته (3): دو حرف میم و نون مشدّد (مّ ، نّ) دارای «غنّه» می باشند (غنّه، صدایی است که از فضای بینی خارج می شود) و هنگام تلفّظ شان، صدا به اندازه دو حرکت در فضای بینی نگه داشته می شود(5).
مثال برای تمرین: لَیَقُولُنَّ – جَهَنَّمَ – اِکرَاهِهِنَّ – لا یَسَّمَّعُونَ – اِنَّهُنَّ – لِنُخْرِجَنَّکُمْ
- شکل آن: «ـّ»؛ برای نشان دادن حرف مشدّد، از این علامت استفاده می کنند.
- نکته (1): اسم این علامت «تشدید» است.
- نکته (2): این علامت را از شین (شـ) ابتدای کلمه «شَدَّ» گرفته اند {به این علّت که دلالت بر شدید و محکم ادا شدن حرف می کند} که برای اختصار نقطه ها و دنباله آن را حذف کرده و دندانه های آن را باقی گذاشته اند «».
- نکته (3): حرف دارای علامت تشدید را «مُشَدَّد» می نامند.
- نکته (4): این علامت همیشه بالای حرف قرار می گیرد و یکی از حرکات سه گانه ضمیمه آن می شود {مثل لِحُبّﹺ، یُضِلُّ، صَدَّهَا}.
- نکته (5): در کتابت امروزه عرب، اگر حرف مشدّد کسره بگیرد، کسره آن را زیر علامت تشدید قرار می دهند {مثل صلِّ} ولی در قرآن باید زیر حرف قرار بگیرد{مثل لِحُبّﹺ }(6).
- تمرین: لطفاً کلمات زیر را به هر دو صورت تفکیکی (بخش بخش) و ترکیبی بیان کنید:
صَدَّهَا – یَدُعُّ – طَوَّافُونَ – لِیَذَّکَّرَ – فَعِدَّتُهُنَّ – ثمَّ اَغْرَقْنَا – نَضَّاخَتَانِ – تَتَّخِذُوهُ – یَصَّعَّدُ
مــدّ(7)
- معنایش: مدّ در لغت به معنای «اِمتداد و کشش» می باشد و در اصطلاح علم قرائت عبارت است از «اِمتداد و کشش صوت در حروف مدّی بیش از مقدار طبیعی».
- توضیح بیشتر معنای اصطلاحی: همانطور که قبلاً توضیح دادیم، حروف مدّی، حروفی هستند که باعث دو برابر مدّ و کشش صدای حرکات ماقبل خود می شوند {مثل نُوحِیهَا}. حال می گوییم هرگاه بعد از حروف مدّی، حرف ساکن، مشدّد و یا همزه قرار گیرد، این کشش صوت بیش تر از حالت طبیعی خواهد بود {مثل شَاءَ، جِیءَ، سُوءُ}.(8)
- نکته: به «همزه»، «سکون» و «تشدید» که باعث مدّ و کشش بیشتر حروف مدّی می شوند، «سبب مدّ» می گویند.
- نکته (2): میزان مدّ (کشش) با توجه به اقسام مدّ متفاوت است ولی در هر صورت بین 2 تا 6 حرکت (حرکت یعنی زمان تلفّظ یک حرف متحرک) است. إن شاء الله در کتب تجویدی هم اقسام مدّ را خواهید خواند و هم اینکه هر کدام چه مقدار کشش لازم دارند و برای بخش روخوانی قرآن کریم توضیح بیش از این لازم به نظر نمی رسد.
- تمرین: لطفاً کلمات زیر را به هر دو صورت تفکیکی (بخش بخش) و ترکیبی بیان کنید:
دُعَآءُ – بَیْضَآءَ – یُضِیٓءُ – تَبُوٓءَ – سَوَآءَ – یَآ اَیُّهَا – حَآجَّ – دِمَآءَکُمْ – رَبَّنَآ اِنَّنَا – فِیٓ اَهْلِ مَدْیَنَ
تنوین
- شکلش: «».
- نکته (1) {چیستی تنوین}: تنوین، نون ساکن زائدی است که در تلفّظ به آخر بعضی از اسم ها اضافه می شود و برای اینکه با نون اصلی کلمه اشتباه نشود، آن را در نگارش نمی نویسند ولی در عوض شکل حرکت حرف آخر را تکرار می کنند {مثل: عظِیمٍ(9)}.
- نکته (2) {اقسامش}: تنوین دارای سه قسم است: « تنوین فتحه (ـً) {مثل رَحْمَةً} 2. تنوین کسره (ـٍ) {مثل رَحْمَةٍ} 3. تنوین ضمّه (ـٌ) {مثل رَحْمَةٌ}».
- نکته (3): گاهی علامت های تنوین را به شکل «» قرار می دهند و گاهی به شکل «» و گاهی نیز به شکل «». شکل اوّل شکل اصلی تنوین می باشد ولی اینکه در کجا به شکل دوّم و در کجا به شکل سوّم نوشته می شوند را در تجوید خواهید خواند ولی اجمالاً بیان می کنیم که شکل دوّم که علامت تنوین را به صورت نامساوی قرار داده اند، علامتی برای قاری می باشد تا اینکه متوجّه شود که نون زائده (تنوین) را باید با حالتی خاصّ بیان کند، و شکل سوّم که به جای تکرار حرکت، یک میم گذاشته شده است، علامتی برای قاری می باشد تا متوجه شود که نون زائده (تنوین) تبدیل به حرف میم می شود(10).
- نکته (4) {الف بعد از تنوین فتحه}: زمانی که تنوین آخر کلمه از قسم تنوین فتحه باشد، به همراه الف آورده می شود {مثل کَثِیرًا} و این بدین جهت هست که در صورت وقف، تنوین تبدیل به الف مدّی می شود و این الف برای آن است که شخص بداند در صورت وقف باید به جای تنوین، الف را بخواند(11) {مثلاً در مثال «کَثِیرًا» در صورت وقف می گوییم «کَثِیرَا»}؛ البته این قاعده که در کتابت به همراه الف بیاید، در چند جا استثناء شده است که عبارتند از:
- کلماتی که به تاء گرد ختم شده باشند {مثل رَحمَة –> رَحمَةً}؛
- کلماتی که الف مدّی آنها به صورت یاء نوشته شده باشد {مثل هُدَی –> هُدًی}؛
- بعضی(12) از کلماتی که به همزه ختم شده اند {مثل مَآء –> مَآءً}.
نکته: در درس «وقف» بیشتر توضیح خواهیم داد ولی اینجا نیز اشاره ای می کنیم که کلماتی مثل «رَحمَةً» که آخرشان تاء گرد است ، هنگام وقف «ـة» تبدیل به «ـهْ» (هاء ساکن) می شود و تنوین نیز از بین می رود ولی در کلمات دو دسته دیگر با اینکه الف نوشته نشده است ولی در صورت وقف به جای تنوین ادا می شود {با اینکه نوشته نشده است}.
- تمرین: لطفاً کلمات زیر را به هر دو صورت تفکیکی (بخش بخش) و ترکیبی بیان کنید:
اَنْهَارًا – رَسُولٌ – عَظِیمٍ – اَعْنَابٍ – غَاشِیَةٌ – مَعْرُوفَةٌ – زُجَاجَةٍ – مُتَجَاوِرَاتٌ – حُبًّا جَمًّا – مُسْتَقَرًّا
# پاورقی ها:
(1): البته بعضی بر این عقیده هستند که این شکل از صفر اهل حساب گرفته شده است. در علم ریاضی صفر دلالت بر عدم عدد و در علم قرائت دلالت بر عدم حرکت (سکون) می کند.
(2): در درس های آینده حروفی که نوشته می شوند ولی خوانده نمی شوند را بیان خواهیم کرد، إن شاء الله.
(3): اگر در شروع یک کلمه یا بخش، حرف ساکنی قرار بگیرد، گفته می شود که ابتداء به ساکن رخ داده است به این معنا که آن کلمه یا بخش با حرف ساکن شروع شده است.
(4): به ظاهر عبارت که کمی پیچیده می باشد دقّت نکنید. کافی است مثلاً کلمه «مَدَّ» را بلند بگویید. چون زبان مادری ما فارسی هست و تشدید در فارسی هم وجود دارد، لذا مشکلی با تلفّظ حرف مشدّد نداریم. وقتی کلمه «مَدَّ» را تلفّظ می کنید دقت کنید تا ببینید که وقتی زبان به جایگاه می چسبد، دالِ بدون حرکت می باشد و وقتی جدا می شود، دال به همراه حرکتش تلفّظ می شود.
(5): در اینجا نیز فقط به عبارت نگاه نکنید؛ ابتدا مثلاً کلمه «جَهَنَّمَ» را با صدای بلند بخوانید. می بینید که وقتی نون مشدّد را که تلفّظ می کنید، صدا از مجرای بینی بیرون می آید و کمی هم نسبت به بقیه حروف کشش پیدا می کند. این همان چیزی است که این عبارت می خواهد بگوید. حال شما کلمه «سِتَّةِ» را نیز با صدای بلند بخوانید. می بینید که بر عکس مثال قبل در اینجا وقتی حرف مشدّد (تّـ) را ادا می کنید، صدا کاملاً از دهان و بدون کششی که در قبلی وجود داشت، ادا می شود (همانطور که قبلاً گفته شد چون در زبان فارسی نیز حروف مشدّد وجود دارد، لذا برای ادای صحیح این حروف به مشکل بر نخواهیم خورد).
(6): علّت این کار طلبتان باشد ولی این نکته را بگویم که کتابت قرآن مثل الفاظش وحی نیست که نخواهیم دست بخورد بلکه کتابتش کار بشر است و این تصرّف نکردنِ در کتابت قرآن فلسفه ای دیگر دارد.
(7): مباحث بخش «مدّ» را در تجوید بسیار فنی تر و تفصیلی تر خواهید آموخت، إن شاء الله.
(8): در رابطه با علّت مدّی که سبب آن «همزه» باشد، گفته اند: «تلفّظ همزه بعد از حروف مدّی، سخت و سنگین است از این رو حروف مدّی را مدّ بیشتری می دهند تا فرصتی برای تلفّظ صحیح و آسان همزه ایجاد گردد» و در رابطه با علّت مدّی که سبب آن «سکون یا تشدید» باشد، گفته اند: «التقاء ساکنین در کلمات عرب جایز نمی باشد از این رو در چنین مواردی برای امکان پذیر شدن تلفّظ دو حرف ساکن، حروف مدّی را با مدّ بیشتری می خوانند».
(9): تکرار کسره در این مثال، نشانگر تلفّظ نون ساکنی است که در نگارش نیامده است ولی باید خوانده شود.
(10): این نکته برای بخش تجوید می باشد و اینجا کاملاً گذرا بحث کردیم لذا اگر خیلی متوجه نشدید، نگران نباشید.
(11): در رابطه با اینکه این تنوین باید بر روی حرفِ آخر کلمه {مثل کتابًا} قرار بگیرد یا بر روی الف {مثل کتاباً}، اختلاف نظر هست و هر دسته برای خودشان توجیهاتی دارند ولی فعلاٌ همین که بدانید در رسم الخطّ عثمان طه، تنوین را بر روی حرف آخر می نویسند نه بر روی الف، کفایت می کند.
(12): منظور از بعضی، کلماتی می باشد که به همزه ختم می شوند و قبل از آن همزه نیز الف مدّی باشد و لذا در کلماتی مثل «سُوءًا» و «جُزْءًا» بعد از همزه الف آورده شده است چون ما قبل همزه در این کلمات الف مدّی نمی باشد (البته این کار علّت دارد ولی فعلاً به علتش نیازی نداریم).
ثبت دیدگاه