پ
پ

حوادث روز پنجم: ۱- فرستادن چهار هزار نفر سپاهی تازه نفس به کربلا.
۲-نامه نگاری مجدّد عبیدالله‌بن‌زیاد به کربلا و تحت فشار قرار دادن عمرسعد برای سخت‌گیری و تنگناسازی در کربلا.
۱-گفت و گوی امام با اصحاب و تصفیه‌ی مجدّد.
در این روز حداقل نیروی دشمن در کربلا به حدود ده هزار تن می‌رسد و موقعیت به تدریج رنگ و بوی جنگ می‌گیرد. احتمالاً نامه‌ی عبیدالله روز ششم به کربلا رسید.
عبیدالله در نامه نگاشته بود: باری، میان حسین و یارانش و آب فرات حایل شو(فاصله بینداز)،که حتّی یک قطره ننوشند تا به بیعت امیرالمؤمنین[یزید] و عبیدالله‌بن‌زیاد تن سپارند یا همچون شهید مظلوم تقی نقی عثمان‌بن‌عفان[ که در هنگام کشته شدن تشنه بود] کشته شوند.(۱)
به نظر می‌رسد این نامه همراه با پنج هزار نفر به فرماندهی عمروبن‌حجّاج به کربلا رسید.
با ورود عمروبن‌حجاج به کربلا، تعداد نیروها به پانزده هزار نفر رسید. عمرسعد به عمروبن‌حجاج دستور داد فرات را در محاصره بگیرند و وی با ۵۰۰ نفر، کمربندی در حاشیه‌ی فرات ایجاد کرد تا هیچ کس از یاران امام نتوانند از آب استفاده کنند.(۲)
گزارش‌های مخفیانه از کربلا: برخی از سپاهیان از جمله خولی‌بن‌یزیداصجی که با اباعبدالله‌الحسین(ع)، دشمنی و کینه‌ی عمیق داشت، گزارش گفت و گوهای عمرسعد با اباعبدالله(ع) را به کوفه ارسال کرد.
بنا به دعوت اباعبدالله و گاه عمرسعد در فاصله‌ی شب‌های چهارم تا ششم مذاکراتی میان اباعبدالله و عمر سعد بدون حضور حتّی نزدیک‌ترین یاران و احتمالاً یک بار با حضور فاصله‌دار نزدیکان عمرسعد و تنی چند از خانواده‌ی اباعبدالله، صورت گرفته بود.
خولی‌بن‌یزید در نامه‌ی خود نوشته بود:
«ای امیر! پسر سعد شبانگاه از لشکرگاه خود بیرون می‌رود و همراه با حسین در ساحل فرات، بساط گفت و گو می‌گستراند و این گفت و گوها گاه تا نیمه‌های شب ادامه دارد. او با حسین نرمش و رأفت و سازش دارد.
اگر فرماندهی را به من بسپاری من کار را تمام خواهم کرد و به تنهایی بر این امر توانایم.»
عبیدالله‌زیاد با دریافت این نامه به عمرسعد نوشت: «ای پسر سعد خبر رسیده است که شب‌ها تا دیرگاه با حسین گفت و گوها داری. همین که نامه‌ام را خواندی حسین را وادار تا بر فرمان من فرودآید. اگر نپذیرفت آب را بر او ببند و میان او و فرات حایل شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواد‌ه‌اش حرام. حسین و یارانش نباید از آب بنوشند تا همان‌گونه که بر امیرالمؤمنین عثمان گذشت، تشنه بمیرند.»
عمرسعد با دریافت نامه‌ی عبیدالله حجربن‌حُر(حجّاربن ابجر) را با چهار هزار سواره بر آبراه غاضریّه گماشت.(۳)
شبث بن ربعی نیز با ۱۰۰۰ سوار مأمورحفاظت بخش دیگر غاضریّه شد.(۴)

(۱) . تاریخ یعقوبی: ج۲، ص۲۱۶، الفتوح: ج۵ صص۱۶۲ -۱۶۳ المناقب: ج۴، ص۹۷، الامام الحسین و اصحابه: ج۱، صص۲۴۱-۲۴۲، تاریخ طبری: ج۵، ص۴۱۲، ارشاد: ج۲، ص۸۸
(۲) . کامل‌ابن‌اثیر: ج۳، ص۲۸۳، نهایه‌الارب: ج۲۰، صص۴۲۷-۴۲۸، الدّمعه الساکبه: ج۴، ص۲۶۳، مثیرالاحزان: ص۳۷
(۳) .مثیرالاحزان: ص۵۱، نفس المهموم: ص۲۱۷، الامامالحسین و اصحابه: ج۱، ص۲۳۸، ابصارالعین: ص۸
(۴).اسرارالشهاده: صص۲۵۹-۲۶۰، مقتل ابی‌مخنف: صص۵۳-۵۴

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.