پ
پ

عزاداری هدف نیست وسیله است

سجاد کریمی – اهمیت عزاداری برای اهل بیت بر کسی پوشیده نیست، اما سوال اینجاست، آیا تنها عزاداری برای امام حسین(ع) کافی است، یا الزامات دیگری هم دارد؟
نباید به عزاداری که یکی از ابزارهای مهم معرفی سلوک اهل بیت به جهانیان است، به عنوان هدف نگاه کرد، بلکه عزاداری وسیله است و هدف اصلی جلب رضایت خداست، نه چیز دیگر.
با این اوصاف خلاصه کردن شیعه به سینه زنی، گریه کردن، اطعام دیگران و امثالهم ظلم آشکار به اهل بیت است.
البته در اهمیت عزاداری برای سالار شهیدان همین بس که، یک حرکت سیاسی و عبادی است. اما آیا همین عزاداری با این درجه اهمیت برای شیعیان کافی است، یا پیوست های دیگری هم نیاز دارد که آنچنان به آن توجه نمی گردد.
درست است که با شروع محرم، شور حسینی فراگیرتر از هر زمان دیگر سیل خروشان مشتاقان را جذب می کند و هرکسی می خواهد خدمتی برای سیدالشهدا انجام دهد، اما سوال اینجاست چرا این شور با اتمام محرم و صفر فروکش کرده و تقریبا تا سال آینده دیگر خبری از آن نیست؟
البته این واقعیت تلخی است که نمی توان آن را نادیده گرفت و به هر علتی توجیهش کرد، چرا که به راحتی در کف جامعه قابل مشاهده است و عینیت دارد.
این موضوع باعث گردید تا چند سوال مهم که باید به عنوان یک مدعی منتظر، هر شیعه ای از خود بپرسد و از منابع و مراجع موثق به پاسخ های آن دست یابد، را در این نوشته مطرح نماییم.
از آفت های عزاداری سطحی نگری و نداشتن نگاه عمقی به موضوعات مطرح شده در حرکت سیدالشهداست، همچنین تبیین نشدن مناسب و فراگیر فلسفه عاشورا است.
لذا باید این موضوع را از خودمان بپرسیم که برای چه عزاداری می کنیم و نتیجه عزاداری ها باید به کجا ختم شود؟ یا سالار شهیدان اگر امروز زنده بود از ما چه درخواستی داشت، وظیفه شیعیان در جامعه امروزی چه بود و چه راهی را باید می رفتند؟
شیعه معتقد است امام زمانی قرار است بیاید و صلح را در جهان بگستراند، باید پرسید آیا برای رسیدن جامعه به قله ظهور صرف عزاداری و اشک ریختن برای مصائب ابا عبدالله کافی است، یا نه وظایف مهم دیگری هم بر عهده ماست، که از انجام آن غافل هستیم و خدایی ناکرده الان راه را اشتباه می رویم!
جواب این سوال را باید در رفتارها و تفکراتمان جستجو کنیم، که من به عنوان لشگر سیدالشهدا در کجای پازل ظهور باید نقش ایفا کنم و مهم تر اینکه از کجا تشخیص دهم این نقشی که برای خودم تعریف کرده ام، درست بوده یا نه؟ یا چه کسی باید این نقش را برای مان تعریف کند؟
از خودمان مطالبه کنیم این نقشی که برای مان معین شده، درست است، یا خیر، دوباره مانند برخی ها با تابلوی “عاشورا” به سمت “دنیا” می رویم؟
باید از خودمان با هر عنوانی که در زندگی مان داریم، بپرسیم عزاداری من تقلیدی از رفتار گذشتگان است برای یک واقعه ای که پر از احساس و عاطفه بود. یا نه، یک اندیشه و اعتقادی پشت این عزاداری ها وجود دارد که باعث شده امروز در این این راه قدم گذاریم و مال و جانمان را فدای این راه کنیم؟
در این نوشته کوتاه نه قصد داریم به این سوالات مهم و حیاتی که می توان 10 ها سوال دیگر نیز به آن اضافه کرد پاسخ دهیم، نه اصلا مجال آن است.
بلکه می خواهیم مخاطب، خود را ملزم بداند برای حل این سوالات جستجو کرده و درباره پاسخ هایی که برای آن می یابد ساعتی وادار به تفکر شود.
مخاطب باید بداند اگر سیدالشهدا رفت، برای مبارزه با استکبار و طاغوت زمان خویش رفت.پس نمی توان ادعای طرفداری از ایشان را در قالب های مختلف از جمله عزاداری داشت، اما اندیشه استکبارستیزی و مبارزه با ظلم وی را سانسور کرده و در منش و عملکردمان ان را پیاده ننماییم.
به تعبیر دیگر، یعنی ما باید عزاداری هایمان از اقامه عزا در مساجد و حسینیه ها، به اقامه حق در طول زندگی برسد.
اگر حرکت و راهی که در حال طی کردن آن هستیم، چنین وضعیتی نداشته باشد، به قطع مسیر را اشتباه رفته ایم. وقتی راه سالار شهیدان در واقعه کربلا تبلور واقعی مبارزه و مجاهدت است، آیا می توان گفت من فقط برای ایشان عزاداری کرده، اشک می ریزم، اما با مسائل پیرامونم کاری ندارم و بی تفاوتم؟!
معتقدیم باید مبانی حوزه اندیشه ای مان در این حوزه باید به شدت تقویت شود. همچنین تا زمانی که هر منتظر مدعی به فراخور ظرفیت و دانشی که دارد، اگر پاسخ شایسته و متقنی به این مسائل نیابد، بعید است راهی که طی خواهد کرد، راه درست و کاملی باشد

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.