عرض كردند: به چه مناسبتى سوره جد شماست ؟
فان تكن الدنيا تعد نفيسه |
فدار ثواب الله على و انبل |
و ان تكن الاموال للترك جمعها |
فما بال متروك به المرء يبخل |
و ان تكن الابدان للموت انشاءت |
فقتل امرء بالسيف فى الله اجمعل . |
اگر چه دنيا زيبا و دوست داشتنى است ، دنيا آدم را به طرف خودش مى كشد، اما خانه پاداش الهى ، خانه آخرت ، خيلى از دنيا زيباتر است ، خيلى از دنيا بالاتر و عالى تر است .
اگر مال دنيا را آخرت كار بايد گذاشت و رفت ، پس چرا انسان آن را در راه خدا انفاق نكند.
و اگر اين بدن هاى ما ساخته شده است كه آخر كار بميرد، پس چرا در راه خدا با شمشير قطعه قطعه نشود؟ (631)
O مرگ براى انسان جوانمرد ننگ نيست ، اگر در راه حق جهاد كند و در حالى كه مسلم است كوشش به خرج بدهد (نيتش حق باشد و در حالى كه مسلم است مجاهده و جهاد كند) و با مردن صالح ، مواسات و همگانى و همدردى نمايد، و بر عكس ، راه خودش را از مردم بدبخت هلاك شده و مجرم گناهكار جدا كند.
O امام حسين عليه السلام مى فرمايد: موت فى عز من حياه فى ذل (632) مردن در سايه عزت بهتر است از زندگى با ذلت .
O من مردن را براى خدم سعادت ، و زندگى با ستمگران را موجب ملامت مى بينم . (633)
O حسين مى گويد: هيهات منا الذله حسين تن به خوارى بدهد؟!
O الموت اولى من ركوب العار (634)مرگ از متحمل شدن يك ننگ بالاتر است .
O موت فى عز خير من حياه فى ذل (635) مردن با عزت از زندگى با ذلت بهتر است .
O اى خود فروختگان به آل ابى سفيان ! با من مى جنگيد و من با شما مى جنگم .
زن و بچه چه تقصيرى دارند؟ كونوا احرارا فى دنياكم (636)اگر خدا را نمى شناسيد، اگر به معاد ايمان نداريد، آن شرقى كه يك انسان بايد داشته باشد كجا رفت ؟! حريت و آزاديتان كجا رفت ؟! (637)
O هر كس آمده است كه خون دلش را در راه ما ببخشد، هر كس تصميم گرفته است لقاء پروردگار را، چنين كسى با ما كوچ كند.
O ايها الناس ! هر كس كه خيال مى كند ما به مقامى نائل مى شويم ، به جايى مى رسيم ، چنين چيزى نيست ، برگردد.
O امام حسين عليه السلام از اصحاب خود بيعت گرفت و در شب عاشورا فرمود: من بيعت خودم را از گردن شما برداشتم .
O مسلم دختر كوچكى داشت . امام حسين وقتى كه نشست او را صدا كرد، فرمود بگوييد بيايد، دخترم مسلم را آوردند، او را نشاند روى زانوى خودش و شروع كرد به نوازش كردن . دخترك زيرك و باهوش بود، ديد كه اين نوازش ، يك نوازش فوق العاده است ، پدرانه است ، لذا عرض كرد، يا اباعبدالله ! يا ابن رسول الله ! اگر پدرم بميرد چقدر…؟
اباعبدالله متاثر شد، فرمود: دختركم ! من به جاى پدرت هستم . بعد از او، من جاى پدرت را مى گيرم .
صداى گريه از خاندان اباعبدالله بلند شد. اباعبدالله رو كرد به فرزند عقيل و فرمود: اولاد عقيل ! شما يك مسلم داديد كافى است ، از بنى عقيل يك مسلم كافى است ، شما اگر مى خواهيد برگرديد، برگرديد.
عرض كردند: يا اباعبدالله ! يا ابن رسول الله ! ما تا حال كه مسلمى را شهيد نداده بوديم ، در ركاب تو بوديم ، حالا كه طلبكار خون مسلم هستيم ، رها كنيم ؟ ابدا، ما هم در خدمت شما خواهيم بود تا همان سرنوشتى كه نصيب مسلم شد، نصيب ما هم بشود. (638)
O امام حسين عليه السلام در عاشورا فرمود: آيا حلالى را حرام و حرامى را حلال كرده ايم كه از روى عقيده با من بجنگيد؟ – يا مالى را برده ام و خونى را ريخته ام – كه روى عداوت شخصى با من بجنگيد؟
O در روز عاشورا خطاب به مردم فرمود: ثم ايم الله لا تلبثون بعدها الا كريثما يركب الفرس حتى تدوربكم دور الرحى و تقلق بكم قلق المحور ؛سپس به خدا سوگند، جز زمان اندكى به اندازه زمان سوار شدن بر اسب نمانيد تا اينكه اين آسياب به گردش آيد و شما را در تنگناى محور خويش گيرد. (639) (640)
O در روز عاشورا خطاب به اهل بيت خود فرمود: استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظكم و منجيكم من شر الاعداء و يعذب اعاديكم بانواع البلاء (641) (642) خود را آماده بلا كنيد، و بدانيد كه خداوند حافظ و رهايى بخش شما از دشمنان است ، و دشمنانتان را به انواع بلاكيفر خواهد داد.
گزيده اى از خطبه حضرت زينب
O اى اهل كوفه ! اى دغلبازان فريبكار بى وفا! آيا گريه مى كنيد؟ پس اشك شما نخشكد و ناله تان خاموش نگردد، مثل شما همچون آن زن احمق است كه پنبه هايى را مى رشت و نخ مى ساخت ، دوباره آنچه را كه رشته بود پنبه مى كرد و آنچه را كه بافته بود باز مى كرد.
O پس بگرييد كه سزاوار گريه ايد و راستى كه شما به عار اين كار گرفتار آمديد و به ننگ آن مبتلا گشتيد و هرگز اين لكه ننگ را نتوانيد شست . و كجا مى توانيد ننگ كشتن زاده ختم نبوت و معدن رسالت ، و سرور جوانان بهشتى جنگتان و جايگاه سلامتى خود و طبيب زخم هايتان و پناه مشكلاتتان و بيانگر حجتتان و مشتعلگاه راهتان را بشوييد!.
O واى بر شما! مى دانيد چه جگرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله بريديد؟ و چه پيمانى شكستيد؟ و چه دخترانى از او در معرض ديد آورديد؟ و چه حرمتى از او دريديد؟ و چه خونى از او ريختيد؟
O راستى كه كار ناپسندى كرديد كه نزديك است آسمان ها از شدت آن بشكافد.
O پس اين مهلت شما را سبكسار نسازد كه عجله و شتاب ، خدا را به شتاب نيندازد و بيم از دست رفتن انتقام بر خدا نرود، هرگز، كه خداوند در كمين ما و آنها نشسته است . (643)
O سپاس خدايى را كه ما را به پيامبرش محمد گرامى داشت ، و از هر گونه پليدى به خوبى پاك ساخت . جز اين نيست كه فاسق رسوا مى شود، و فاجر دروغ مى گويد: و او بحمدالله ما نيستيم و غير ماست .
O كار خدا را نسبت به برادرت چگونه ديدى ؟ فرمود: خداوند شهادت را در سرنوشت آنها مقرر فرموده بود و آنان به قتلگاه خويش پيوستند، و به زودى خداوند ميان تو و آنان جمع كند. پس بنگر كه پيروزى از آن كيست ؟ مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه !… پس ابن زياد به خشم آمد و برافروخت .
ثبت دیدگاه