پ
پ

 

از شهر شور و شعور حسینی با پاهای تاول زده غرق در روضه مقتل در تلالو مروارید های جاویدان در گونه با ناله هایی که ۱۴۰۰ سال قدمت دارند، علقمه معطر شده بر بوی گل یاس ، مادری با نوزاد شیر خواره ای در مجلس عزا،پیر غلامی برای اذن دخول حریم امنت از شبستان قمر بنی هاشم سلامی برایت روانه می کنند.
با دیدن اب دلم کباب می شود گویی دلم در بحر آب در تب و تاب است، تصویر علی اصعر شش ماهه بر روی اب موج می زند، شیر مرد میدان نبرد، سقای آل فاطمه کنار نهر علقمه تشنه اب می ماند، جام های خالی دردانه ۳ ساله ای دیده در راه می ماند، مشک خالی ،علمدار بی دست…..
اری کربلایی بودن به کربلا بودن نیست، آقای بی سرم ببخش اگر غرق در گناه بوده ام عشق تو را فراموش نمودم حالم کن اقا برای عهد هایی که بی عهد ماند اما اقا جونم یادته شراره های آتیش درو، یادته چادر خاکی مادرو، یادته رقیه رو از رو نیزه نگاه می کردی، همش زمین می خوردو پای نیزت سیلی خورد، اره ارباب می دونم می ترسی منم مثل کوفی ها رفیق نیمه راه بهشم، نکنه منم روزی بیاد که از تو جدا بشم، ای کاش می شد پای رکابت باشم، یک غلام سیاه خوش حسابت باشم، کاش می شد جوابتو می شنیدم، راستی اقا این روزا فریاد شیطان جهان خار یهودی بیرون زده از حنجره ال صعودی کور خوانده مگر شیعه بمیرد این پرچم حسین است که بر قله دنیاست‌.خلاصه اقا حتی خیال بی تو شدن اخر میکشد مرا
ای وارث خون حسین مهدی زهرا یار مظلومان کی میرسی از راه؟
به درستی ای عاشقان راه قدس از کربلا می گذرد.

 

نوشته :

خواهر-خدایی

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.