پ
پ

عکس ها برای ما یاد آور برشی از زمان گذشته ماست . چه شیرین و چه تلخ نوعی حس نوستالژیک از دیدن عکس های گذشته به ما دست می دهد . برخی از این عکس ها علی رغم دور بودن زمان برداشت آن نه تنها تاریخ مصرف ندارند، بلکه ارزش مضاعف پیدا کرده اند .

عکس ها و فیلم 8 میلی متری تهیه شده توسط آقای خادم از حرکت دسته ی عزاداری مسجد حسینیه اعظم در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 شمسی از جنس عکس های با ارزش و تاریخی از گذشته ای نه چندان دور است. این عکس ها بهانه ی گفتگوی صمیمانه ای با سید خدایار خادم معروف به «افشین» صاحب عکاسی افشین است تا از حسینیه و مراسم آن و بزرگان مسجد در نیم قرن گذشته بگوید.

لطفا خودتان را معرفی کنید:

بسم ا… الرحمن الرحیم .السلام علیک یا ابا عبدا… الحسین و علی علی بن حسین و علی اولادالحسین و علی اصحاب الحسین .

بنده سید خدایار خادم معروف به افشین ، صاحب عکاسی افشین هستم ؛ در محله حسينيه به دنیا آمدم و زندگي كردم .

از گذشته حسینیه تا آنجایی که خاطرتان هست بگویید .از شکل عزاداری های گذشته :

در ایام کودکی خاطرم می آید حسینیه ساختمانی به شکل مسجد نداشت، محوطه ای داشت چهار گوش ،ایوانی که برای عزاداری از چادر استفاده می کردند. حدود 15 روز مانده به محرم مرحوم کربلایی پاشا (عزت شوکتی) بالای بام ایوان طبل می زد و مردم را خبر می کرد برای برپایی چادر.

این چادر چون در فصل های مختلف در مقابل باد و باران و برف خراب می شد ، مردم قبل از محرم برای تعمیر چادر می آمدند و معمولاً یک هفته این کار طول
می کشید. تعمیرات این چادر شرایطی داشت و معمولاً با پیش درآمد عزای امام حسین همراه بود. بعد از اتمام کار تعمیرات چادر، مرحوم کربلایی پاشا یک هفته قبل از محرم دوباره طبلش را به صدا در می آورد و این طبل به معنای اعلان بر پایی چادر بود. این چادر خیلی بزرگ را با سه تیرک بزرگ نگه می داشتند. دور تا دور چادر را مردم با فرش و چراغ زنبوری که خودشان می آوردند تزئین می کردند و چون دیوار ، چهار گوش و آجری بود ، با فرش و پارچه ی سیاه دیوار را می پوشاندند و گهگاه با پنبه مطالبی روی آن می نوشتند. مسیر حرکت دسته ی حسینیه هم مسیر فعلی نبود .

دسته حسینیه از مسجد که حرکت می کرد از کوچه ی شیخ الاسلام که در خیابان ضیايی قرار دارد وارد راسته بازار پایین می شد و بعد از عبور از خیابان فردوسی به راسته بازار  بالا وارد و پس از خروج از خیابان سعدی جنوبی و خیابان مسگرها از درب جنوبی وارد امام زاده حضرت سید ابراهیم می شد.

بعد ها که جمعیت و به تناسب آن گوسفندان و نذورات زیاد شد، بازار دیگر جوابگو نبود لذا مسیر دسته ی عزاداری عوض شد .

سوال : تعداد گوسفندان نذری حسینیه در آن زمان حدود چند راس بود ؟ حسینیه آن موقع عظمت مسجد فعلی را نداشت وحدود 6 تا 7 رأس گوسفند قربانی داشت که همه آنها را هم در مسیر ذبح می کردند وکسی مثل امروز زنده تحویل نمی داد .

سوال :به موضوع عکاسی  بپردازیم و فیلمی که بصورت 8 میلیمتری از دسته حسینیه گرفته اید .از کجا شروع کردید واین فیلم وعکسها کجا وچگونه گرفته شد؟

در دوره نوجوانی من در زنجان 3 عکاس فعال بود . مرحوم تیمور عکاس (قهرمانی )، آقا رضا که به همین اسم هم معروف بود، پشت مسجد حسینیه زندگی می کرد و از باکو آمده بود و عکسهای فوری می گرفت و سومی عکاسی بود که از اردبیل آمده بود و با پروژکتور عکس می گرفت و به اصطلاح «برقی» بود و به عکاسی پارسی معروف بود . من تابستانها که مدرسه تعطیل می شد نزد ایشان می رفتم و شاگرد عکاسي بودم . بعد از پایان خدمت سربازی در سال1347 در محل نرسیده به چهار راه انقلاب ، جنب بانك سپه عکاسی باز کردم و از همان زمان به این شغل مشغولم .

من با دوربینهایی که در آن موقع رواج داشت کارم را شروع کردم. دوربینهای قدیمی ژاپنی «رولفلكس». عکس رنگی هم نبود . عکسهای مربوط به حسینیه را هم از همان زمان شروع کردم .چون اهل همین محل بودم و بدلیل علاقه ای که داشتم به دفعات از دسته عزاداری عکس گرفتم.

برای اولین بار حدود چهل سال پیش که محرم به زمستان افتاده بود و برف شدیدی هم می بارید من با دوربین سوپر هشتی که به نیت حسینیه خریده بودم، حدود 45 دقیقه  فیلم گرفتم. این فیلمها را به تهران فرستادم و تبدیل به نوار VHS کردم و يك نسحه از آن را در اختیار حوزه فرهنگی حسینیه هم قرار داده ام .

اما در مورد عکسها كه تعدادي از آنها هم توسط حوزه فرهنگي حسينيه اعظم در كتابچه عكس چاپ شده، به صورت امروزي و با امكانات جديد در كامپيوتر عكاسي ذخيره شده كه در صورت نياز مي توانم در اختيار مسجد قرار دهم .

سوال :آیا از اين عکسها به مردم هم می دادید؟

بله ،این عکسها درخواست کننده هم داشت. وقتی پشت ویترین می گذاشتم مردم می خریدند و گاهی از نشریات هم براي استفاده مراجعه مي كردند كه در اختيارشان مي گذاشتم .

 

سوال: به نظر شما راز ماندگاری عکسهاي مذهبی شما چیست؟

این گونه آثار حکم عتیقه را دارند. چون با باور و اعتقادات مذهبی مردم مرتبطند. هر چه زمان می گذرد، قدمت عزاداری امام حسین (ع) ارزش این آثار را بالا می برد .

سوال: به نظر شما شکل عزاداری های امروز نسبت به گذشته چه تفاوتی کرده و شما این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟

بحمدا… در سایه عنایت خاصه صاحب این دستگاه، ابعاد و محتوای این عزاداری ها گسترده تر شده است . از سقاخانه های کوچک تا همین حسینیه از همه لحاظ رشد کرده است .

تعداد 7 تا 8 رأس گوسفند نذری آن موقع، امروز به بیش از 12هزار رسیده اما باید گفت هنوز جای کار بسیار است. این تشکیلات باید گسترده تر شود . در زمان کودکی یادم هست فرش همین حسینیه را هم مردم می آوردند. آن مو قع علم و بیرقها را معمولاًدر منازل کسانی که نذر داشتند نگهداری می کردند .

هنگام نزدیک شدن به ایام سوگواری در قالب دستجات کوچکی که راه می انداختیم به منازل این افراد می رفتیم وپس از عزاداری مختصر در این منازل،بیرق ها را به مسجدمی آوردیم تا در محل خودشان قرار دهیم. موقع حرکت دسته، به مرحوم کربلايی پاشا عزت شوکتی التماس می کردیم که برای لحظاتی اجازه دهند ما هم این بیرقها را برداریم یا افراد بزرگسالی که متقاضی برداشتن علم بودند و دست به دست تا امامزاده می بردند. بارز ترین و مهمترین مشخصه عزاداری های آن موقع، اعتقادات و خلوص نیت گردانندگان مجلس بود. از مرحوم حاج ابراهیم که خادم بود تا آقایان ابوالقاسم ابطحی،حاج بابا فرشچی، برادران مظلومی حاج صمد حسامي منفرد و سایرین که جزو بانیان و هیئت امنای مسجد بودند كه درياي پرهيزگاري و تقوا بودند و جوانان با دیدن اعمال و رفتار آنها احتیاجی به نصیحت زبانی نداشتند. مرحوم حاج ابوالقاسم ابطحی علی رغم ضعف جسمانی ، روزی که دسته حسینیه حرکت می کرد ، با پا و سر برهنه به دسته می آمدند. یا مرحوم مشهدی ابراهیم نجار (داودی) که وقتی اسم امام حسین (ع) می آمد بدنشان به لرزه می افتاد و انگار روح از بدنشان خارج می شد. اینها در یای محبت و درياي عقیده بودند.

و حرف آخر :

در نهایت بنده به عنوان پیشنهاد و اگر لیاقت داشته باشم به عنوان کفشدار عزاداران دستگاه با عظمت آقا ابا عبدا…الحسين (ع) به علاقه مندان این خاندان توصیه
می کنم هر چه مي تواننددر این دستگاه و برای این خاندان زحمت بکشند و وظیفه شان را به بهترین نحو به انجام برسانند. هر کس که هم این دنیا و هم آخرت مي خواهد، آبرو می خواهد، در زندگی آرامش می خواهد و مایل است با اطمینان قلبی از این دنیا برود، به این دستگاه خدمت بکند و امیدوارم بنده را نیز به عنوان قطره ای از دریای با عظمت امام حسین (ع) بپذیرند و در نهایت از مجموعه فرهنگی و تمامی بانیان و کسانی که به این مجموعه عظیم حسینیه اعظم که باعث افتخار تمامی همشهریان و هموطنان عزیز در ایران و خارج از کشور شده اند تا پرچم صاحب این دستگاه بر افراشته تر شود ، آرزوی توفیق و عاقبت به خیری می کنم.

 

 

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.