پ
پ

درخشش نور

مباهله، داستان مقابله نور با ظلمت، غلبه سپیدی بر تاریکی و رویارویی عده ای سایه نشین با ستارگان خلقت بود. سیطره توحید بر تثلیث، چیرگی معنویت نبوی بر وسوسه های خنّاسان و اوهام شکّاکان، شکسته شدن هیبت منکران و خضوع باطل در برابر حق، در روز مباهله ظهور یافت. مباهله، شکوه عظمت و کبریایی خداوند در اثبات حقانیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و درخشش نور الهی در وجود پاک ترین و برترین انسان ها بود؛ همان کسانی که قرآن درباره آنان فرمود: «خداوند می خواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد» و به راستی مباهله، حقیقتی همیشگی است.

معنای مباهله

مباهله از نظر ریشه لغوی، از ماده بَهل به معنای رها کردن و تخلیه نمودن، و ابتهال در دعا، به معنای تضرع، خلوص و واگذاری کار به پروردگار متعال است. مباهله از نظر مفهوم متداول، خالی کردن درون و ترک نفس برای کسب خلوص و توجه کامل به سوی خداوند و درخواست لعن خدا برای دروغ گو می باشد؛ یعنی وقتی استدلالات منطقی سودی نداشت، دو طرف در یک جا جمع می شوند و به درگاه خدا تضرع می کنند تا دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.

دعوت به اسلام

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هیچ گاه از تبلیغ دین اسلام و رساندن پیام نجات بخش توحید به گوش جهانیان دریغ نورزید. حتی هنگامی که سوگ وفات فرزندش ابراهیم، قلب لطیف وی را غمگین ساخته بود، در راستای نامه نگاری با سران دولت ها و مراکز مذهبی جهان، نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه» نوشتند و طی آن نامه، وی و ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمودند. مضمون نامه پیامبر چنین است: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. این نامه ای است از محمد، پیامبر خدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می کنم. از ولایت بندگان خدا خارج شده، در ولایت خدا وارد شوید. اگر دعوت مرا نپذیرفتید، باید به حکومت اسلامی مالیات و جزیه بپردازید، در غیر این صورت، به شما اعلام خطر می شود». بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته و در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود که از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند.

تقدیم نامه

هنگامی که سفیران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد نجران شده و نامه دعوت به اسلام ایشان را به اسقف آن جا دادند، وی نامه را با دقت خواند و برای تصمیم گیری، شورایی تشکیل داد. یکی از اعضای شورا که به عقل و درایت معروف بود، گفت: ما مکرر از پیشوایان مذهبی شنیده ایم که روزی منصب نبوت، از نسل اسحاق فرزند حضرت ابراهیم، به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت. هیج بعید نیست «محمد» که از اولاد اسماعیل است، همان پیامبر موعود باشد. در نهایت، شورا نظر داد گروهی به عنوان هیأت نمایندگی نجران، به مدینه بروند تا ازنزدیک با پیامبر اسلام تماس گرفته و دلایل پیامبری ایشان را مورد بررسی قرار دهند. شصت نفر از داناترین مردم نجران برای این کار برگزیده شدند که در رأس آنان، سه تن پیشوای مذهبی به نام های زیر قرار داشت:

1. ابوحارثة بن علقمه، اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیساهای روم در حجاز؛ 2. عبدالمسیح رئیس هیأت نمایندگی که به عقل و تدبیر معروف بود؛ 3. اَیْهَم فردی کهن سال و یکی از شخصیت های محترم مردم نجران.

ورود هیأت نجران به مدینه

هیأت نمایندگی نجران، به سرپرستی ابوحارثه برای بررسی نبوت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد مدینه شدند. آنان در حالی که لباس های فاخر ابریشمی برتن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب هایی بر گردن داشتند، به مسجد رفته و به پیامبر سلام کردند. ولی وضع نامناسب آنان، رسول اکرم را ناراحت ساخت. آنان جریان را با عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف که سابقه آشنایی با آنان را داشتند، در میان گذاشتند. آن دو نیز حل مسأله را به دست علی بن ابی طالب دیدند. وقتی همگی به امیرمؤمنان مراجعه کردند، ایشان در جواب فرمود: شما باید لباس های خود را تغییر دهید و با وضع ساده و بدون زر و زیور به محضر پیامبر شرفیاب شوید. هیأت نجران با لباس ساده به حضور پیامبر رسیدند و ایشان، با احترام خاصی آنان را پذیرفت. نمایندگان نجران، پیش از مذاکره اظهار کردند که وقت نماز و دعای آنان فرا رسیده است. پیامبر اجازه داد آنان نمازهای خود را در مسجد مدینه در حالی که رو به مشرق ایستاده بودند، بخوانند.

مذاکره

گروه مسیحیان نجران، در مسجد مدینه، مذاکرات خود را با پیامبر شروع کردند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آنان را به اسلام دعوت کرد. هیأت از پیامبر پرسیدند: ای محمد! درباره مسیح چه می گویی؟ پیغمبر فرمود: «او بنده خدا و نبی بود». ولی آنان سخن حضرت را نپذیرفتند و گفتند: او مردگان را زنده کرد و بیماران را شفا بخشید. پیامبر اکرم فرمودند: «مسیح، بنده و مخلوق خداست و این قدرت و توانایی را خدا به او داده بود». یکی از نمایندگان گفت: عیسای مسیح، فرزند خداست، زیرا مادر او، مریم، بدون شوهر او را به دنیا آورد. پیامبر فرمود: «وضع حضرت عیسی از این نظر، مانند حضرت آدم است که خداوند او را با قدرت بی پایان خود، بدون این که پدر و مادری داشته باشد، از خاک آفرید». پیامبر در ادامه فرمودند: «آیا چنین نیست که عیسی هم چون دیگر کودکان متولد شد و غذا می خورد و تنفس می کرد». نماینده ها گفتند: آری، پس پیغمبر فرمود: «پس چگونه عیسی پسر خداست، با این که هیچ گونه شباهتی به پدرش ندارد». در این هنگام، هشتاد آیه از اوایل سوره آل عمران نازل گردید.

نزول آیه مباهله

در گفت و گوی بین نمایندگان نجران و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، دلایل و مستندات منطقی پیغمبر صلی الله علیه و آله آنان را قانع نکرد و از این رو، تصمیم گرفتند در وقت معینی خارج از شهر مدینه، مباهله و دروغ گو را نفرین کرده و از خداوند عالم بخواهند مخالف را هلاک و نابود سازد. در این زمان پیک وحی، جبرئیل امین نازل گردید و آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور ساخت تا با کسانی که با وی به مجادله بر می خیزند و سخن حق را نمی پذیرند، به مباهله برخیزد. آیه 61 از سوره مبارکه آل عمران، معروف به آیه مباهله است: «هرگاه پس از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنان بگو: بیایید فرزندان خود را دعوت کنیم و شما فرزندان خود را، ما زنان خویش و شما زنان خود را، ما نفوس خود را دعوت کنیم و شما نفوس خود را، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».

پیامبر به مباهله می رود

هنگامی که مذاکره پیامبر با هیأت نجران به نتیجه نرسید، قرارشد صبح روز بیست و چهارم ذیحجه، در دامنه صحرا، مباهله کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از میان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزید و آنان جز علی بن ابی طالب علیه السلام ، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام کس دیگری نبودند ؛ زیرا درمیان تمام مسلمانان، انسان هایی پاک تر و با ایمانی استوارتر از این چهار تن وجود نداشت. پیغمبر در حالی که حسین را درآغوش گرفته و دست حسن را در دست داشت و فاطمه به دنبال آن حضرت و علی بن ابی طالب پشت سر وی حرکت می کردند، گام به میدان مباهله نهاد و پیش از ورود به میدان مباهله، به همراهان خود فرمود: «من هر موقع دعا کردم، شما دعای مرا با گفتن آمین بدرقه کنید».

توصیه رئیس هیأت

رئیس هیأت نمایندگی نجران، پیش از مباهله با پیامبر صلی الله علیه و آله ، به اعضای هیأت گفت: هر گاه دیدید که محمد، سربازان و افسران خودرا به میدان مباهله آورد، و شکوه مادی و قدرت ظاهری خودرا نشان داد، دراین صورت وی فردی دروغ گوست، ولی اگر با فرزندان و جگرگوشه های خود به مباهله بیاید، پیامبری راست گوست و به قدرت خود ایمان دارد که نه تنها حاضر است خویشتن را، بلکه عزیزترین و گرامی ترین افرادِ نزد خود را نیز در معرض فنا و نابودی قرار دهد.

سخن اسقف نجران

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به همراه علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام در برابردیدگان هزاران نفر از مردم وارد صحنه مباهله شدند. وقتی چشم اسقف نجران به ایشان افتاد، پرسید: آنان چه کسانی هستند؟ اطرافیان پاسخ دادند: جوانی که همراه اوست، پسرعمو و داماد محمّد صلی الله علیه و آله و محبوب ترین افراد نزد اوست. آن زن، دخترش فاطمه و مادر دو پسری است که همراه اویند. در این حال اسقف گفت: «به خدایی که جان من در قبضه قدرت اوست، من چهره هایی را می بینم که اگر دست بر دعا بردارند و از درگاه خدا بخواهند که بزرگ ترین کوه ها را از جای بکَند، مستجاب خواهد شد. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این چهره های نورانی و با فضیلت مباهله نماییم؛ زیرا نابودی ما بعید نیست و ممکن است دامنه عذاب گسترش یافته و همه مسیحیان جهان را بگیرد».

تسلیم هیأت

مسیحیان نجران با دیدن چهره مصمم و مطمئن پیامبراسلام و همراهانش ازیک سو و شنیدن سخنان یأس آور اسقف نجران، مبنی بر احتمال شکست در مباهله از سوی دیگر، از انجام مباهله صرف نظر کرده و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه و مالیات سالیانه بپردازند تا در پناه حکومت اسلامی زندگی کنند. پیامبر صلی الله علیه و آله رضایت خود را اعلام کرد و سپس فرمود: «عذاب، سایه شوم خود را برسر نمایندگان نجران گسترده بود، اگر وارد مباهله می شدند، صورت انسانی خود را از دست داده و در آتشی که در بیابان افروخته می شد، می سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران کشیده می شد».

مفاد صلح نامه

هیأت نمایندگی نجران، پس از پذیرفتن حکومت اسلامی پیامبر صلی الله علیه و آله و انصراف از مباهله، از پیامبر درخواست کردند مقدار مالیات سالیانه آنان را درنامه ای نوشته و امنیت منطقه نجران را تضمین کند. امیرمؤمنان علیه السلام به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله ، متن زیر را نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. داوری محمد صلی الله علیه و آله درباره تمام دارایی های ملت نجران این شد که اهالی نجران، هرسال دو هزار لباس به حکومت اسلامی بپردازند و هرگاه از ناحیه یمن، آتش جنگ شعله ور گشت، باید ملت نجران سی زره وسی شتر و سی اسب به صورت عاریه دراختیار ارتش اسلام بگذارند و پذیرایی نمایندگان پیامبر درنجران، به مدت یک ماه بر عهده آنان است. البته جان، مال، و معابد ملت نجران، در امان خدا و رسول اوست؛ به شرط این که از هم اکنون از هر نوع رباخواری خودداری کنند. در غیر این صورت، محمد در برابرآنان تعهدی نخواهد داشت». این نامه، روی پوست سرخی نوشته شد و دو نفر نیز به عنوان شاهد زیر آن را امضا کردند.

رأفت اسلامی

مفاد صلح نامه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باهیأت نمایندگی نجران، از شدت عدالت و دادگستری مکتب اسلام حکایت کرده و نشان دهنده رأفت حکومت اسلامی است. هیأت نجران هنگام پیشنهاد صلح، در موضع ضعف بوده و آن چنان در تنگنا قرار داشتند که هرگونه پیشنهادی را از طرف پیغمبر می پذیرفتند، ولی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله ، بر خلاف سیره و روش حکومت های زورمدار جهان که از درماندگی طرف مقابل سوء استفاده و مالیات های بسیار کلانی بر آنان تحمیل می کنند، روحیه عدالت خواهی و پای بندی به اصول انسانی و اخلاقی را به نمایش گذاشت و به اندک مالیاتی اکتفا نمود. ایشان با این رفتار، دل های آنان را به دین اسلام مجذوب ساخت، به طوری که چند نفر از آنان مسلمان شدند. پس از انعقاد قرارداد، مسیحیان نجران از پیامبر خواستند شخصی را به عنوان فرماندار نجران معرفی نمایند و ایشان، «ابی عبیدة» را به عنوان فرماندار نجران انتخاب کردند.

بزرگ ترین سند فضیلت

داستان مباهله، در طول تاریخ شیعه، بزرگ ترین سند افتخار بوده است؛ زیرا کلمات آیه مباهله، بر فضیلت همراهان پیامبر دلالت دارد. بیش تر مفسران و محدثان شیعه و اهل سنت، تصریح کرده اند که آیه مباهله، در حق اهل بیت پیامبر نازل شده و تنها کسانی را که پیامبر همراه خود به میعادگاه برد، علی علیه السلام و دخترش فاطمه و فرزندانش حسن و حسین علیهم السلام بودند. این مسأله، مزیتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که پیش از آن، هیچ شخصی از آن برخوردار نبوده است.

اهمیت مباهله

بی شک مباهله پیامبر اسلام با هیأت نمایندگی نجران، به عنوان سند زنده و روشنی بر حقانیّت و صدق ایشان در ادعای رسالت خویش است؛ زیرا ممکن نیست کسی که به ارتباط خود با پروردگار ایمان قطعی نداشته باشد، وارد چنین میدانی شده و از مخالفان خود دعوت کند که بیایید و با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم دروغ گو را رسوا سازد و من قول می دهم که نفرین من در حق مخالفان عملی خواهد شد و نتیجه آن را خواهید دید. به یقین، وارد شدن در چنین میدانی، بسیار خطرناک است و اگر نفرین به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان ظاهر نشود، نتیجه ای جز رسوایی در پی نخواهد داشت و هیچ انسان عاقلی، بدون اطمینان به نتیجه، قدم در این میدان سخت نمی گذارد.

عام بودن مباهله

از روایاتی که از امامان معصوم ما نقل شده است، چنین استفاده می شود که موضوع مباهله، اختصاص به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نداشته و حکم عمومی است. هر فرد مؤمن، باتقوا و خداترس، به هنگامی که استدلالاتش در برابر دشمنان لجوج نتیجه ندهد، از آنان دعوت به مباهله می کند. مفسر عالی قدر، علامه طباطبایی در این باره می گوید: مباهله، یکی از معجزات باقی اسلام است و هر فرد با ایمان، می توند به پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، در راه اثبات حقیقتی از حقایق اسلام با مخالفت خود به مباهله بپردازد و از خداوند بخواهد که طرف مقابل را کیفر داده و محکوم سازد.

مسجد مباهله

مباهله، یکی ازحساس ترین و پراهمیت ترین حوادث تاریخ صدراسلام به شمار می رود و مسلمانان، در پاس داشت این روز بزرگ، در مکان مباهله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران، مسجدی بنا کردند که اکنون در جهت شرقی مدینه منوره قرار داشته و به «مسجد الاجابة» معروف است. این مسجد، بسیار باصفا و بزرگ بوده و سزاوار است انسان در سفرهای حج و عمره، در مدت اقامت خود در مدینه، به این مسجد مشرف شده و از معنویت آن بهره مند شود و داستان مباهله را به یاد آورد. به ویژه اگر روز مباهله (24 ذی حجه) در مدینه باشد، شایسته است در این مسجد حاضرشده و دعای مباهله را بخواند.

اعمال روز مباهله

روز مباهله، از روزهای معنوی و پراهمیت مسلمانان به شمار می رود. شایسته است انسان در چنین روزی روح و جان خودرا با دعاها و اعمال الهی صیقل داده و ارتباط معنوی خود را با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بیش تر کند. از جمله اعمال خاص این روز، غسل، روزه و دو رکعت نماز پیش از ظهر است که در هر رکعت، حمد و سوره یک مرتبه و آیة الکرسی و سوره قدر ده مرتبه خوانده می شود. از اعمال دیگر این روز، دعای مباهله است که در مفاتیح الجنان موجود می باشد.

ترجمه منظوم آیه مباهله

به دستور پروردگار جلال بود خلقت عیسی اندر مثال
چو آدم که او را زخاک آفرید که چون گفت شو، ناگهان شد پدید
پس از این هر آن کس که ورزد جلال که در باب عیسی بود آن مقال
کنون چون به وحی یگانه خدا شدی آگه از حالش ای مصطفی
بگو پس بیایند تا این زمان همه گرد آییم دریک مکان
به همراه انفاس و اطفال و زن تباهل نماییم ای انجمن
نماییم نفرین بر یکدیگر به درگاه پروردگار بشر
که ناراست گو را به خشم خدا نماییم با این عمل مبتلا

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.