پ
پ
 
به طور كلی شیعه بر خلاف اهل سنت معتقد است كه همان اهداف و اغراضی كه منجر به ارسال رسل و انزال وحی از طرف خداوند شده، به نوعی دیگر در حضور امام دنبال می شود; لذا اكثر وظایف و شئونی كه پیامبر اكرم- صلی الله علیه وآله – در زمان حیاتش به عهده داشت در زمان ممات و غیابش در جامعه ی اسلامی، به امامان معصوم- علیهم السلام- منتقل و واگذار می شود. البته این شئون غیر از شئون فردی آن حضرت است، چون همه و حتی خود ائمه(علیهم السلام) بر این امر متفق اند كه هیچ امری در كمال و تقرب، همچون رسول خدا- صلی الله علیه وآله – در هستی یافت نمی شود.
واضح است كه با اعلام خاتمیت دین اسلام و پس از وفات پیامبر اسلام- صلی الله علیه وآله – آمدن شریعتی جدید برای همیشه منتفی شده است. خداوند متعال ختم نبوت را چنین اعلام فرمود:
(ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ…);[1]محمد، پدر هیچ یك از مردان شما نیست، ولی فرستاده ی خدا و خاتم پیامبران است… .
بنابراین پس از شریعت اسلام، هیچ پیامبری، نه تشریعی و نه تبلیغی،[2] نخواهد آمد و نبوت پیامبر اسلام پایان دهنده ی سلسله ی پیامبران است. این عقیده مورد اتفاق و اجماع همه ی مسلمانان[3] و از ضروریات دین است و منكر آن در واقع منكر اسلام و نبوت پیامبر اسلام- صلی الله علیه وآله -است.[4]
بنابراین پس از رحلت پیامبر- صلی الله علیه وآله -نزول وحی آسمانی برای همیشه منقطع شده است. حضرت علی(علیه السلام) هنگام رحلت پیامبر- صلی الله علیه وآله – فرمودند:
با مرگ تو رشته ای بریده شد كه در مرگِ جز تو بریده نشد; پایان یافتن دعوت پیامبران و بریدن خبرهای آسمانی.[5]
پس هیچ كس بعد از پیامبر- صلی الله علیه وآله – نمی تواند مدعی مقام دریافت و ابلاغ وحی باشد. حتی امامان شیعه كه در اكثر شئون با پیامبر- صلی الله علیه وآله – مشترك اند از این مقام محروم هستند; البته مراد از وحی در این جا، وحی نبوت است، نه الهام و تحدیث كه این مرتبه شامل ائمه(علیهم السلام) هم می شود.[6]
وظایف و شئون پیامبر اكرم- صلی الله علیه وآله –
بی تردید پیامبر اكرم- صلی الله علیه وآله – در مدت بیست و سه سال نبوت خویش، وظایف و شئون مختلفی را در قبال جامعه ی اسلامی بر عهده داشتند كه برخی نیاز به تداوم ندارند، مانند دریافت و ابلاغ وحی یا پیام آوری از خداوند برای راه نمایی و هدایت بشر و برخی دیگر كه عمده ی وظایف آن حضرت بود، مربوط به شئونی است كه باید تداوم داشته باشند; آنها عبارت اند از:
1. تفسیر و تبیین وحی الهی و تشریع اهداف و مقاصد آن;
2. بیان و توضیح احكام موضوعات جدید در حوزه ی وظایف و احكام فردی و اجتماعی مسلمانان;
3. پاسخ گویی به شبهات مخالفین اسلام و ردّ اعتراضات آنان به حقانیت آیین اسلام;
4. محافظت و پاس داری از كیان آموزه های دینی و جلوگیری از وقوع تحریف و بدعت در آنها;
5. داوری و قضاوت در اختلافات و نزاع های بین مسلمین و تطبیق و اجرای حدود و قوانین كلی الهی;
6. حكومت داری و ریاست بر عامه ی مردم در همه ی مسائل اجتماعی و سیاسی.[7]
حال سؤال اساسی این است كه غیر از ابلاغ وحی كه مخصوص انبیا بود، بعد از پیامبر- صلی الله علیه وآله -، دیگر وظایف ایشان چه وضعیتی خواهد داشت؟ آیا شارع در متن دین برای جبران آنها تدبیری اندیشیده یا آنها را به خود امت واگذار كرده است؟ واقعیت ها و گزارش های تاریخی از اختلاف شدید مفسران در تفسیر پاره ای از آیات قرآن، اختلاف شدید مسلمانان در احكام عملی و حتی در مورد تفسیر سنت پیامبر- صلی الله علیه وآله -، هجوم بی امان شبهات ویرانگر به عقاید اسلام و شیوع ده ها هزار حدیث مجعول و…. همگی گویای این حقیقت اند كه امت اسلامی از یك سو نیازمند آن است كه عمل به وظایف یاد شده پس از وفات رسول خدا- صلی الله علیه وآله – تداوم یابد و از سوی دیگر، خود امت (بدون امداد الهی) هرگز قادر به پاسخ گویی به این نیازها نیست.
حال با دو احتمال رو به رو هستیم:
اول آن كه خداوند، با علم به ناتوانی امت اسلامی از رفع نیاز خود، امر آنان را به خودشان واگذار كرده باشد. این احتمال آشكارا باطل است; چون لازم می آید خداوند حكیم، غرض خویش از ارسال پیامبر- صلی الله علیه وآله – و تشریع آیین اسلام و ختم نبوت را نقض كند و این از سوی حكیم، ممتنع است.
دوم آن كه خداوند حكیم، برای حفظ شریعت اسلامی و مصونیت آن از تحریف و نیز برای استمرار هدایت مردم، اشخاصی شایسته و مصعوم را به مردم معرفی كرده باشد تا پس از پیامبر- صلی الله علیه وآله -ـ عهده دار مسئولیت ها و وظایف یاد شده گردند. بدیهی است كه این احتمال صحیح است.[8]
بنابراین امامت چیزی جز تداوم و استمرار وظایف و شئون نبوت و رسالت نیست ومقام امامت مقام تحقق و عینیت بخشیدن به اهداف رسالت است. اما چه كسانی و با چه شرایط و اوصافی می توانند این وظایف را تداوم بخشند؟ بی تردید هیچ كسی جز انسان هایی معصوم و افضل و اعلم كه از طرف خداوند منصوب شده اند، شایستگی پذیرش این مسئولیت الهی و خطیر را ندارد; (لا ینال عهدی الظالمین);[9] این عهد و امانت من (مقام امامت) به ظالمین نمی رسد.
مراتب و شئون امامت
در مباحث پیشین بیان شد كه امامان شیعه همه وظایف و مسئولیت های پیامبر اكرم- صلی الله علیه وآله – را، به غیر از مقام نزول و دریافت و ابلاغ وحی، به نوعی دیگر، بر عهده دارند، چون آنان جانشینان واقعی و به حق پیامبر عظیم الشأن- صلی الله علیه وآله – هستند; لذا برخی بزرگان همچون شهید مطهری، آن وظایف و شئون مشترك با پیامبر را تحت عنوان «مراتب امامت» چنین بیان كرده اند:[10]
1. حكمت سیاسی و رهبری جامعه
مسئله رهبری اجتماع، كه یكی از شئون اساسی پیامبر- صلی الله علیه وآله – به اتفاق اهل سنت و شیعه و همه عقلاست، نباید بعد از ایشان بلاتكلیف بماند.
(لابد للناس من امیر برِّ او فاجر);[11] هر جامعه ای ناچار است از داشتنِ حاكمی، چه نیكوكار باشد و چه ستمكار.
البته شیعه برخلاف اهل تسنن معتقد است كه این شخص باید معصوم و برگزیده از طرف خداوند باشد.
2. مرجعیت دینی
این مرتبه كه مهم ترین و اصلی ترین وظیفه ی امام به شمار می رود، نوعی كارشناسی حقیقی اسلام است كه به تبیین و تفسیر صحیح و كامل از وحی می پردازد و از هرگونه خطا و اشتباهی مصون است; چرا كه هم معصوم است و هم علم خویش را از ناحیه ی خداوند و از راهی غیرعادی از پیامبر اكرم- صلی الله علیه وآله – گرفته است. بی تردید یكی از مهم ترین عوامل و عناصر اكمال و اتمام دین و خاتمیت اسلام، وجود امامانی است كه نقش پیامبران تبلیغی گذشته را ایفا می كنند و مرجعیت دینی مسلمانان را به عهده می گیرند و پاسخ گوی نیازهای واقعی جامعه مسلمین هستند.
3. ولایت معنوی و باطنی
این مرتبه كه اوج مفهوم و مرتبه ی امامت است، اعتقاد به وجود انسان كاملی است كه «حامل معنویت كلی انسانیت» و قطب و محور عالم امكان است. بر این اساس، ممكن نیست زمین از حجت حق و وجود انسان كامل خالی باشد; چرا كه به تعبیر روایات،; اگر حجت خدا و انسان كامل وجود نداشت، زمین، ساكنان خود را می بلعید.[12]
زیارت جامعه كبیره نمونه ای از ابعاد مختلف ولایت باطنی و معنوی امامان را بیان می كند.[13]
نتیجه آن كه بعد از ختم نبوت هیچ پیامبر دیگری نخواهد آمد و به تبع، هیچ تشریع و نزول وحیی صورت نمی گیرد اما از آن جا كه هدف رسالت و خاتمیت باید محقق شود و تداوم یابد، ضروری است دیگر مسئولیت ها و وظایف پیامبر اكرم- صلی الله علیه وآله – به امامان معصوم واگذار شود.


[1]. سوره ی احزاب، آیه ی 40.
[2]. پیامبران به دو گروه عمده تقسیم می شوند: 1. پیامبران تشریعی كه از جانب خداوند شریعت خاصی را به بشر عرضه می كنند; 2. پیامبران تبلیغی كه وظیفه ی تبلیغ و ترویج همان شریعتی را كه پیامبر تشریعی آورده است به عهده دارند.
[3]. ر.ك: جعفر سبحانی، الالهیات، (قم: انتشارات مركز العالمی للدراسات الاسلامیه 1412 هـ ق)، ج 3، ص 485.
[4]. ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، راهنما شناسی، (قم: انتشارات مركز مدیریت حوزه ی علمیه ی قم، 1367)، ص 367.
[5]. نهج البلاغه، ترجمه ی شهیدی، خطبه ی 235.
[6]. ر.ك: محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، (تهران: دارالكتب الاسلامیه، 1365)، ج 2، ص 255، ص 270 ـ 271.
[7]. ر. ك: جعفر سبحانی، همان، ج 4، ص 16 هم چنین ر. ك: جمعی از نویسندگان، انسان، راه و راهنماشناسی (قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، 1384 ش)، ص 191 ـ 192.
[8]. ر. ك: محمد سعیدی مهر، آموزش كلام اسلامی، (قم: انتشارات طه، چ اول، 1381)، ج 2، ص 138; همچنین ر. ك: جعفر سبحانی، محاضرات فی الهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، (قم: مؤسسه ی نشر اسلامی، چ دوم)، ص 524 و 526.
[9]. سوره ی بقره، آیه ی 124.
[10]. مرتضی، مطهری، امامت و رهبری، ص 28 ـ 35.
[11]. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، (بیروت: مؤسسه الوفاء، 1404 هـ. ق)، ج 72، ص 357.
[12]. ر. ك: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 23، ص 29.
[13]. ر. ك: جمعی از نویسندگان، انسان راه و راهنماشناسی، ص 198.

محمدرضا بهدار- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه


ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.