پ
پ

 وقتی شتر و کبوتر بهانه عرض ارادت می‌شود / کوچکترین و بزرگ‌ترین قربانی‌های امسال حسینیه اعظم زنجان

حسینیه اعظم زنجان جایگاه ویژه‌ای در میان عاشقان به اباعبدالله الحسین (ع) دارد و هر کس با هر توانی که دارد برای برآورده شدن حاجات خود به این مکان دخیل می‌شود.

به گزارش روابط عمومي حسينيه اعظم زنجان، این روزها همه شهر سیاهپوش سالار شهیدان است، باز گردش زمین به دور ماه کامل شده و محرم دیگری آغاز شده است. هرجا که می‌روی سیاهپوش است، دهه نخست محرم گذشت، هر جا که می‌روی پرچم‌های سیاه، سبز و سرخ به نشانه حماسه 72 تن سردار دشت کربلا علم شده‌اند، تقریبا می‌توان گفت در همه خیابان‌های شهر، اشعاری به زبان فارسی و ترکی در خصوص واقعه کربلا نوشته شده و فضای ماه محرم محسوس است.

خیابان خیام اما حال و هوای دیگری دارد، انگار فضای این خیابان عاشورایی‌تر است، گنبد استیل طلایی از همان ابتدای خیابان خودنمایی می‌کنند، در طول مسیر که می‌روی، گوسفند، خروس، گوساله و … می‌بینی که هر کدام در دست صاحبان به یک نقطه مشخص در حال حرکت هستند، مسیر را دنبال می‌کنم، به یک فضای باز می‌رسم، با یک پرچم بزرگ سبزرنگ در  سردر آن نوشته شده است، محل تحویل احشام حسینیه اعظم زنجان.

جمعیت کثیری برای اینکه نذری‌های خود را تحویل حسینیه دهند، در کنار درب ورودی این محل ایستاده‌اند تا قربانی کنند.


هر کس با هر نیتی که دارد، آمده است تا با قربانی دادن، به حضور سرور و سالار شهیدان عرض ارادت کند.

برای اینکه با نیت نذری‌دهندگان بیشتر آشنا شوم، جلوتر رفتم، در همان محل ورودی قربانگاه دو شتر بودند که برای قربانی شدن جدا از بقیه احشام نگهداری می‌شدند، پرس و جو کردم تا نیت صاحبان آنها را از قربانی کردن شترها بدانم، اما فهمیدن صاحبان نذر بدون اینکه حرفی از نیات خود برای قربانی کردن بزنند، آنها را قربانی امام حسین (ع) کرده‌اند، نمی‌دانم کدام عزیز کربلا حاجت آنها را داده بود، شاید علی‌اصغر 6 ماهه، کوچکترین شهید کربلا با همان دست‌های کوچک شفاعت کرده و حاجت بزرگی داده بود که این شترها قربانی شدند.


داخل محوطه شدم، مادری با دو گوسفند آمده بود. وقتی از نیتش برای قربانی کردن این دو گوسفند پرسیدم، گفت: سلامتی دو کودک دو قلویم را به برکت حضرت عباس (ع) دارم و هر سال به شکرانه سلامتی آنها دو گوسفند قربانی می‌کنم.

در گوشه دیگری از حیاط بره کوچک سفیدی را دیدم که کنار یک خانواده سه نفره آرام گرفته بود؛ جلوتر رفتم تا ببینم کرامت اهل بیت (ع) در زندگی این خانواده چه بوده است. از پدر خانواده موضوع را جویا شدم، اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: من و همسرم پسرم”علی‌اصغر” را مدیون و مرهون کرم و بخشش امام حسین (ع) هستیم و پس از اینکه امام حسین (ع) او را به ما عطا کرده، بر حسب وسعت مالی که داریم، قربانی به حسینیه اعظم زنجان اهدا می‌کنیم.


در گوشه دیگری از حیاط مادری را دیدم که پنج خروس را به همراه خود برای اهدا به حسینیه اعظم زنجان آورده بود، برایم خیلی جالب بود که کرامت امام حسین (ع) را در زندگی او بدانم، جلوتر رفتم، حرفی از نیتش نزد، اما گفت: هر سال موقع بهار چند جوجه کوچک را به نیت اهدا به حسینیه اعظم زنجان، می‌خرم و تا ماه محرم آنها را بزرگ می‌کنم و در این ایام آنها را اهدای این مسجد می‌کنم.

هر یک از بخش‌های تحویل احشام اختصاص به نگهداری گروهی از نذورات اهدایی به حسینیه اعظم زنجان دارد، محل نگهداری خروس‌ها، مرغ، اردک‌ها، غاز، گوسفندان، گاوها و شترها با هم متفاوت بود و هر نذری داستانی داشت.


ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.