میزان نذورات حسینیه اعظم اعلام شد
اطلاعیه قدردانی حسینیه اعظم زنجان بمناسبت حماسهی بزرگ یومالعباس
دعوت مادحین زنجان به مراسم یوم العباس حسینیه اعظم
بیانیه حسینیه اعظم زنجان در اعلام حمایت از فتوای مراجع معظم تقلید درخصوص اقدامات سبعانه رژیم منحوس صهیونی در تعرض به ساحت رهبر معظم انقلاب
عزاداری شب دوم محرم 1404+عکس
آیین تعویض پرچم گنبد حسینیه اعظم زنجان برگزار شد
اعلام برنامه های دهه اول محرم حسینیه اعظم
دسته عزاداری ارتحال امام خمینی«ره»+عکس
میزان وجوهات نذری حسینیه اعظم زنجان اعلام شد رئیس هیئت امنای حسینیه اعظم زنجان گفت: امسال مبلغی بالغ بر ۶ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان دربخش قربانی نیابتی واریز و در بخش وجوهات نقدی مبلغ بیش از ۲۲ میلیارد تومان جمع آوری شده است. به گزارش خبرنگار روابط عمومی حسینیه اعظم حجت الاسلام محمدهادی بیات […]
من اشکم… همان اشکی که زهرا (س) ریخت برای مظلومیت علی (ع)… همان اشکی که علی (ع) در نخلستان به داخل چاه ریخت در فراق زهرا (س)… آری… من همان اشکم که حسن (ع) ریخت برای سادگی و مظلومیت مسلمانان و جگر پاره شدنش… من همان اشکم که حسین (ع) داخل گودال ریخت برای آتش […]
بار غمت را می کشم… آه حسین… از قتلگاه صدای مادر می آید… مرا نگاه کن… ببین زینبت را… ببین که تنهای تنها می روم… رقیه دیگر جانی برای گریه ندارد… و من… ای تکیه گاه من… قربان جسم بی سرت… مرا نگاه کن… ای عشقم… ای آرامشم… بار غمت را می کشم… تحریر : از […]
خورشید که به وسط آسمان رسیده بود، آواز قدقامت الصلاه مؤذن گوش نوازی می کرد. مردم از همه سمت به سوی جماعتی که پشت سر پیش نماز ایستاده بودند از یکدیگر پیشی می گرفتند و انتظار شنیدن اذان را به نیت خواندن نماز می کشند. سال ها پیش مردمانی معصوم و ظلم دیده به […]
محفل انس با قرآن، عصر تاسوعا با حضور قاریان برتر استانی در حسینیه اعظم برگزار شد و ثواب قرائت آن نیز، به شهدای کربلا هدیه شد. این محفل قرآنی، هر هفته، چهارشنبه به همت پایگاه ۱۳ حسینیه اعظم با حضور قاریان جوان و نوجوان برگزار می شود که این هفته، به دلیل متقارن شدن آن […]
سجده سرخ در نماز ظهر عاشورا خورشید که به وسط آسمان رسیده بود، آواز قدقامت الصلاه مؤذن گوش نوازی میکرد. مردم از همه سمت به سوی جماعتی که پشت سر پیش نماز ایستاده بودند از یکدیگر پیشی میگرفتند. سال ها پیش هنگامی که ابوتمامه وقت نماز را به امام حسین (ع) یادآوری کرد، امام به […]
هنوز دو ساعتی به ظهر مانده بود. اما نگاه که می چرخاندی میان شبستان های حسینیه، می دیدی که عزاداران، همینطور از راه می رسند… درست مثل قطره های یک دریا به هم می پیوندند… ساعت 12:30 که شد، دیگر داخل شبستان ها جای سوزن انداختن نبود… و فوج فوج عزاداران را می دیدی که […]
قرار بود روز نهم جنگ شود… آن هم نه روز، بلکه شبانه… آرامش در سپاه حسین (ع) موج می زد… اباعبدالله (ع)، برادرش، عباس را صدا زد… _ عباس جان… امشب را از دشمن مهلت بگیر… می خواهم نماز بخوانم… و عباس اطاعت کرد… و اباعبدالله نماز خواند…. آن هم چه نمازی… به گمانم، هر […]