«آقا برای از تو سرودن غزل کم است»
با واژه های بی در و پیکر که دستم است
آقا به من سری بزن آقای مهربان
از من جنون بخواه و بگو عاشقی کم است
هر دم شکوه سینه زنی بین روضه ها
در مجلس عزای تو با گریه تواَم است
خون خواه تو خدا و خدا هم به بیرقی…
نام تو را نوشته، خدا غرق ماتم است
قلب من و فراق تو همواره هم قرین
دل از ازل فداییِ ارباب عالم است
تا آسمان هفتم عشقت بخوان مرا
تا گنبدت که آینه ی عرش اعظم است
احسان معبودی
ثبت دیدگاه