پ
پ

«آقا برای از تو سرودن غزل کم است»

با واژه های بی در و پیکر که دستم است

آقا به من سری بزن آقای مهربان

از من جنون بخواه و بگو عاشقی کم است

هر دم شکوه سینه زنی بین روضه ها

در مجلس عزای تو با گریه تواَم است

خون خواه تو خدا و خدا هم به بیرقی

نام تو را نوشته، خدا غرق ماتم است

قلب من و فراق تو همواره هم قرین

دل از ازل فداییِ ارباب عالم است

تا آسمان هفتم عشقت بخوان مرا

تا گنبدت که آینه ی عرش اعظم است

احسان معبودی

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.