پ
پ

هانی بن عُرْوَة بن غران مرادی 

(شهادت ۶۰ق)، از بزرگان کوفه و یاران خاص امام علی(ع). وی در جنگ جمل و صفّین حضور داشت. هانی از ارکان قیام حُجْر بن عَدی در برابر زیاد بن ابیه، و از مخالفان بیعت با یزید به شمار می‌رفت. خانهٔ او از زمان ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه مرکز فعالیت‌های سیاسی و نظامی بود، وی نقش مهمی در قیام مسلم بن عقیل داشت. هانی پس از شهادت مسلم بن عقیل، و به دستور عبیدالله بن زیاد، سر از بدنش جدا کردند. خبر شهادت او در میانهٔ راه کوفه، در منزلگاه زرود به امام حسین(ع) رسید. امام بر مرگ او گریست و آیهٔ استرجاع را خواند و برایش درخواست رحمت کرد. هانی را در کنار دارالامارهٔ کوفه به خاک سپردند. آستانهٔ هانی بن عروه هم اکنون از زیارتگاه‌های شیعیان است

 

زندگی هانی تا ورود مسلم به کوفه
دربارهٔ زندگی او تا ورود مسلم بن عقیل به کوفه، به عنوان سفیر امام حسین(ع) در جریان واقعهٔ کربلا، اطلاعات اندکی وجود دارد. وی در جنگ جمل[۷] و صفّین[۸] حضور داشت و در صفّین، امام علی(ع) با او مشورت می‌کرد. هنگامی که امام، اشعث بن قیس را از ریاست دو قبیلهٔ ربیعه و کنده بر کنار کرد، هانی به امام پیشنهاد داد جانشینی همتای اشعث برای ریاست این دو قبیله انتخاب کند.[۹] هانی بن عروه به قبیلهٔ خود تعصب داشت؛ زمانی که کثیر بن شهاب مذحجی، والی خراسان، متهم به اختلاس شد و به کوفه گریخت، هانی به وی پناه داد و از این رو معاویه به او عتاب کرد.[۱۰] زمانی که معاویه برای پسرش یزید، از مردم کوفه بیعت می‌گرفت، هانی از مخالفان بود و حتی می‌گفت که از معاویه بخاطر انجام چنین کاری تعجب می‌کند و خصوصیات زشت یزید را برمی‌شمرد.[۱۱] هانی یکی از ارکان قیام حجر بن عدی بر ضد زیاد بن ابیه بود.[۱۲]
نقش هانی در قیام مسلم بن عقیل
مسلم بن عقیل، پس از آگاهی از آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه و تهدیدهای او، از خانهٔ مختار بن ابوعبید ثقفی به خانهٔ هانی بن عروه رفت.[۱۳]
بنا بر نقلی، هانی مایل نبود مسلم وارد خانهٔ او شود، اما پس از ورود مسلم، با تمام وجود از او دفاع کرد.[۱۴] خانهٔ هانی از این رو انتخاب شد که از نظر اجتماعی، او بانفوذتر از مختار بود. خانهٔ هانی از زمان ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه مرکز فعالیت‌های سیاسی و نظامی بود و شیعیان به خانهٔ او آمد و شد می‌کردند.[۱۵]
شریک بن الاعور نیز – که از یاران خاص امام علی(ع)[۱۶] و از شیعیان بزرگ بصره بود و به همراه عبیدالله به کوفه آمده بود – بیمار گردید و او نیز به خانهٔ هانی، که از دوستانش بود، وارد شد[۱۷] و هانی را به یاری مسلم تشویق کرد و در خانهٔ هانی نقشهٔ کشتن عبیدالله را کشید[۱۸] به این ترتیب که در زمان عیادت عبیدالله از او، در خانهٔ هانی انجام گیرد.[۱۹] به هر حال، این طرح به این سبب که هانی مایل نبود مهمانش در خانه‌اش کشته شود، عملی نشد.[۲۰]
دستگیری و شهادت
عبیدالله بن زیاد یکی از بردگان شامی خود را مأمور تحت نظر گرفتن خانهٔ هانی کرد[۲۱] و چون هانی به دیدار ابن زیاد نرفت، با مکر و حیله، به واسطهٔ محمد بن اشعث و اسماء بن خارجه[۲۲] و عمرو بن حجاج زبیدی[۲۳] – که هر سه از اقوام و دوستان هانی بودند – او را به دارالاماره کشاند و بین او و مسلم بن عقیل جدایی افتاد و به شکست قیام مسلم انجامید.
از آنجا که هانی حاضر نشد مسلم بن عقیل را به عبیدالله تسلیم کند، شکنجه شد، به طوری که بینی او شکستند و وی را به زندان انداختند.[۲۴]
پس از شهادت مسلم بن عقیل، هانی را دست بسته به بازار قصابان بردند و به دستور عبیدالله بن زیاد، غلام ترک عبیدالله، به نام رشید، سر از بدنش جدا کرد.[۲۵] در منابع تاریخی به تاریخ شهادت هانی اشاره نشده است اما روز شهادت مسلم ۹ ذی‌الحجه یاد شده است.[۲۶] با این حال در تقویم جمهوری اسلامی ایران ۹ ذی الحجه روز شهادت مسلم و هانی است.
بنا بر نقل مسعودی،[۲۷] هانی هرگاه قبیلهٔ بنی‌مراد را به یاری می‌خواند، ۴۰۰۰ مرد زره‌پوش سواره و ۸۰۰۰ نظامی پیاده با او حرکت می‌کردند و اگر قبایل هم‌پیمان خود را دعوت می‌کرد، ۳۰۰۰۰ زره پوش نظامی در رکابش بودند، اما هنگامی که به سوی قتلگاه می‌رفت، از آن همه مردان جنگی، هیچ کس درخواست یاری‌اش را اجابت نکرد.[۲۸] امام علی علیه‌السلام مرگ او را پیش بینی کرده بود.[۲۹]
عبیدالله بن زیاد سر مسلم و هانی را، توسط هانی بن ابی‌حَیه همدانی و زبیر بن اَروَج تمیمی، نزد یزید فرستاد ویزید او را تشویق کرد.[۳۰] جسد آن دو را در بازار کناسه بر زمین کشیدند[۳۱] و سپس به‌دار آویختند.[۳۲]

 

ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ ۱۹۹۷.
ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفةالصحابه، قاهره ۱۲۸۰ ۱۳۸۶، چاپ افست بیروت.
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ ۱۹۶۶.
ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
ابن حبیب، المحبر، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱.

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.